کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خبر از عیش ندارد که ندارد یاری

    دل نخوانند که صیدش نکند دلداری

    جان به دیدار تو یک روز فدا خواهم کرد

    تا دگر برنکنم دیده به هر دیداری

    یعلم الله که من از دست غمت جان نبرم

    تو به از من بتر از من بکشی بسیاری

    غم عشق آمد و غم‌های دگر پاک ببرد

    سوزنی باید کز پای برآرد خاری

    می حرام است ولیکن تو بدین نرگس مست

    نگذاری که ز پیشت برود هشیاری

    می‌روی خرم و خندان و نگه می‌نکنی

    که نگه می‌کند از هر طرفت غمخواری

    خبرت هست که خلقی ز غمت بی‌خبرند

    حال افتاده نداند که نیفتد باری

    سرو آزاد به بالای تو می‌ماند راست

    لیکنش با تو میسر نشود رفتاری

    می‌نماید که سر عربده دارد چشمت

    مست خوابش نبرد تا نکند آزاری

    سعدیا دوست نبینی و به وصلش نرسی

    مگر آن وقت که خود را ننهی مقداری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha