کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر به تحفه جانان هزار جان آری

    محقر است نشاید که بر زبان آری

    حدیث جان بر جانان همین مثل باشد

    که زر به کان بری و گل به بوستان آری

    هنوز در دلت ای آفتاب رخ نگذشت

    که سایه‌ای به سر یار مهربان آری

    تو را چه غم که مرا در غمت نگیرد خواب

    تو پادشاه کجا یاد پاسبان آری

    ز حسن روی تو بر دین خلق می‌ترسم

    که بدعتی که نبوده‌ست در جهان آری

    کس از کناری در روی تو نگه نکند

    که عاقبت نه به شوخیش در میان آری

    ز چشم مست تو واجب کند که هشیاران

    حذر کنند ولی تاختن نهان آری

    جواب تلخ چه داری بگوی و باک مدار

    که شهد محض بود چون تو بر دهان آری

    و گر به خنده درآیی چه جای مرهم ریش

    که ممکن است که در جسم مرده جان آری

    یکی لطیفه ز من بشنو ای که در آفاق

    سفر کنی و لطایف ز بحر و کان آری

    گرت بدایع سعدی نباشد اندر بار

    به پیش اهل و قرابت چه ارمغان آری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha