کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری

    تو خود چه آدمیی کز عشق بی‌خبری

    اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب

    گر ذوق نیست تو را کژطبع جانوری

    من هرگز از تو نظر با خویشتن نکنم

    بیننده تن ندهد هرگز به بی بصری

    از بس که در نظرم خوب آمدی صنما

    هر جا که می‌نگرم گویی که در نظری

    دیگر نگه نکنم بالای سرو چمن

    دیگر صفت نکنم رفتار کبک دری

    کبک این چنین نرود سرو این چنین نچمد

    طاووس را نرسد پیش تو جلوه گری

    هر گه که می‌گذری من در تو می‌نگرم

    کز حسن قامت خود با کس نمی‌نگری

    از بس که فتنه شوم بر رفتنت نه عجب

    بر خویشتن تو ز ما صد بار فتنه‌تری

    باری به حکم کرم بر حال ما بنگر

    کافتد که بار دگر بر خاک ما گذری

    سعدی به جور و جفا مهر از تو برنکند

    من خاک پای توام ور خون من بخوری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha