کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی

    تا از سر صوفی برود علت هستی

    عاقل متفکر بود و مصلحت اندیش

    در مذهب عشق آی و از این جمله برستی

    ای فتنه نوخاسته از عالم قدرت

    غایب مشو از دیده که در دل بنشستی

    آرام دلم بستدی و دست شکیبم

    برتافتی و پنجه صبرم بشکستی

    احوال دو چشم من بر هم ننهاده

    با تو نتوان گفت به خواب شب مستی

    سودازده‌ای کز همه عالم به تو پیوست

    دل نیک بدادت که دل از وی بگسستی

    در روی تو گفتم سخنی چند بگویم

    رو باز گشادی و در نطق ببستی

    گر باده از این خم بود و مطرب از این کوی

    ما توبه بخواهیم شکستن به درستی

    سعدی غرض از حقه تن آیت حق است

    صد تعبیه در توست و یکی باز نجستی

    نقاش وجود این همه صورت که بپرداخت

    تا نقش ببینی و مصور بپرستی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha