کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی

    که هر کس با دلارامی سری دارند و سودایی

    قرین یار زیبا را چه پروای چمن باشد

    هزاران سرو بستانی فدای سروبالایی

    مرا نسبت به شیدایی کند ماه پری پیکر

    تو دل با خویشتن داری چه دانی حال شیدایی

    همی‌دانم که فریادم به گوشش می‌رسد لیکن

    ملولی را چه غم دارد ز حال ناشکیبایی

    عجب دارند یارانم که دستش را همی‌بوسم

    ندیدستند مسکینان سری افتاده در پایی

    اگر فرهاد را حاصل نشد پیوند با شیرین

    نه آخر جان شیرینش برآمد در تمنایی

    خرد با عشق می‌کوشد که وی را در کمند آرد

    ولیکن بر نمی‌آید ضعیفی با توانایی

    مرا وقتی ز نزدیکان ملامت سخت می‌آمد

    نترسم دیگر از باران که افتادم به دریایی

    تو خواهی خشم بر ما گیر و خواهی چشم بر ما کن

    که ما را با کسی دیگر نمانده‌ست از تو پروایی

    نپندارم که سعدی را بیازاری و بگذاری

    که بعد از سایه لطفت ندارد در جهان جایی

    من آن خاک وفادارم که از من بوی مهر آید

    و گر بادم برد چون شعر هر جزوی به اقصایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha