کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه جرم رفت که با ما سخن نمی‌گویی

    جنایت از طرف ماست یا تو بدخویی

    تو از نبات گرو برده‌ای به شیرینی

    به اتفاق ولیکن نبات خودرویی

    هزار جان به ارادت تو را همی‌جویند

    تو سنگدل به لطافت دلی نمی‌جویی

    ولیک با همه عیب از تو صبر نتوان کرد

    بیا و گر همه بد کرده‌ای که نیکویی

    تو بد مگوی و گر نیز خاطرت باشد

    بگوی از آن لب شیرین که نیک می‌گویی

    گلم نباید و سروم به چشم درناید

    مرا وصال تو باید که سرو گلبویی

    هزار جامه سپر ساختیم و هم بگذشت

    خدنگ غمزه خوبان ز دلق نه تویی

    به دست جهد نشاید گرفت دامن کام

    اگر نخواهدت ای نفس خیره می‌پویی

    درست شد که به یک دل دو دوست نتوان داشت

    به ترک خویش بگوی ای که طالب اویی

    همین که پای نهادی بر آستانه عشق

    به دست باش که دست از جهان فروشویی

    درازنای شب از چشم دردمندان پرس

    تو قدر آب چه دانی که بر لب جویی

    ز خاک سعدی بیچاره بوی عشق آید

    هزار سال پس از مرگش ار بینبویی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha