کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه کسی که هیچ کس را به تو بر نظر نباشد

    که نه در تو بازماند مگرش بصر نباشد

    نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی

    که ز دوستی بمیریم و تو را خبر نباشد

    مکن ار چه می‌توانی که ز خدمتم برانی

    نزنند سائلی را که دری دگر نباشد

    به رهت نشسته بودم که نظر کنی به حالم

    نکنی که چشم مستت ز خمار بر نباشد

    همه شب در این حدیثم که خنک تنی که دارد

    مژه‌ای به خواب و بختی که به خواب در نباشد

    چه خوشست مرغ وحشی که جفای کس نبیند

    من و مرغ خانگی را بکشند و پر نباشد

    نه من آن گناه دارم که بترسم از عقوبت

    نظری که سر نبازی ز سر نظر نباشد

    قمری که دوست داری همه روز دل بر آن نه

    که شبیت خون بریزد که در او قمر نباشد

    چه وجود نقش دیوار و چه آدمی که با او

    سخنی ز عشق گویند و در او اثر نباشد

    شب و روز رفت باید قدم روندگان را

    چو به مأمنی رسیدی دگرت سفر نباشد

    عجبست پیش بعضی که تر است شعر سعدی

    ورق درخت طوبیست چگونه تر نباشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha