کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مشتاق توام با همه جوری و جفایی

    محبوب منی با همه جرمی و خطایی

    من خود به چه ارزم که تمنای تو ورزم

    در حضرت سلطان که برد نام گدایی

    صاحب نظران لاف محبت نپسندند

    وان گه سپر انداختن از تیر بلایی

    باید که سری در نظرش هیچ نیرزد

    آن کس که نهد در طلب وصل تو پایی

    بیداد تو عدلست و جفای تو کرامت

    دشنام تو خوشتر که ز بیگانه دعایی

    جز عهد و وفای تو که محلول نگردد

    هر عهد که بستم هوسی بود و هوایی

    گر دست دهد دولت آنم که سر خویش

    در پای سمند تو کنم نعل بهایی

    شاید که به خون بر سر خاکم بنویسند

    این بود که با دوست به سر برد وفایی

    خون در دل آزرده نهان چند بماند

    شک نیست که سر برکند این درد به جایی

    شرط کرم آنست که با درد بمیری

    سعدی و نخواهی ز در خلق دوایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha