به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
سرمست اگر درآیی عالم به هم برآید
خاک وجود ما را گرد از عدم برآید
گر پرتوی ز رویت در کنج خاطر افتد
خلوت نشین جان را آه از حرم برآید
گلدسته امیدی بر جان عاشقان نه
تا ره روان غم را خار از قدم برآید
گفتی به کام روزی با تو دمی برآرم
آن کام برنیامد ترسم که دم برآید
عاشق بگشتم ار چه دانسته بودم اول
کز تخم عشقبازی شاخ ندم برآید
گویند دوستانم سودا و ناله تا کی
سودا ز عشق خیزد ناله ز غم برآید
دل رفت و صبر و دانش ما ماندهایم و جانی
ور زان که غم غم توست آن نیز هم برآید
هر دم ز سوز عشقت سعدی چنان بنالد
کز شعر سوزناکش دود از قلم برآید
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.