کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای صورتت ز گوهر معنی خزینه‌ای

    ما را ز داغ عشق تو در دل دفینه‌ای

    دانی که آه سوختگان را اثر بود

    مگذار ناله‌ای که برآید ز سینه‌ای

    زیور همان دو رشته مرجان کفایت است

    وز موی در کنار و برت عنبرینه‌ای

    سر در نیاورم به سلاطین روزگار

    گر من ز بندگان تو باشم کمینه‌ای

    چشمی که جز به روی تو بر می‌کنم خطاست

    وآن دم که بی تو می‌گذرانم غبینه‌ای

    تدبیر نیست جز سپر انداختن که خصم

    سنگی به دست دارد و ما آبگینه‌ای

    وآن را روا بود که زند لاف مهر دوست

    کز دل به در کند همه مهری و کینه‌ای

    سعدی به پاکبازی و رندی مثل نشد

    تنها در این مدینه که در هر مدینه‌ای

    شعرش چو آب در همه عالم چنان شده

    کز پارس می‌رود به خراسان سفینه‌ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha