کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دریچه‌ای ز بهشتش به روی بگشایی

    که بامداد پگاهش تو روی بنمایی

    جهان شب است و تو خورشید عالم آرایی

    صباح مقبل آن کز درش تو بازآیی

    به از تو مادر گیتی به عمر خود فرزند

    نیاورد که همین بود حد زیبایی

    هر آن که با تو وصالش دمی میسر شد

    میسرش نشود بعد از آن شکیبایی

    درون پیرهن از غایت لطافت جسم

    چو آب صافی در آبگینه پیدایی

    مرا مجال سخن بیش در بیان تو نیست

    کمال حسن ببندد زبان گویایی

    ز گفت و گوی عوام احتراز می‌کردم

    کز این سپس بنشینم به کنج تنهایی

    وفای صحبت جانان به گوش جانم گفت

    نه عاشقی که حذر می‌کنی ز رسوایی

    گذشت بر من از آسیب عشقت آن چه گذشت

    هنوز منتظرم تا چه حکم فرمایی

    دو روزه باقی عمرم فدای جان تو باد

    اگر بکاهی و در عمر خود بیفزایی

    گر او نظر نکند سعدیا به چشم نواخت

    به دست سعی تو باد است تا نپیمایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha