کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زیبایی

    دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی

    ملامتگوی بی‌حاصل ترنج از دست نشناسد

    در آن معرض که چون یوسف جمال از پرده بنمایی

    به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را

    تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی

    چو بلبل روی گل بیند زبانش در حدیث آید

    مرا در رویت از حیرت فروبسته‌ست گویایی

    تو با این حسن نتوانی که روی از خلق درپوشی

    که همچون آفتاب از جام و حور از جامه پیدایی

    تو صاحب منصبی جانا ز مسکینان نیندیشی

    تو خواب آلوده‌ای بر چشم بیداران نبخشایی

    گرفتم سرو آزادی نه از ماء مهین زادی

    مکن بیگانگی با ما چو دانستی که از مایی

    دعایی گر نمی‌گویی به دشنامی عزیزم کن

    که گر تلخ است شیرین است از آن لب هر چه فرمایی

    گمان از تشنگی بردم که دریا تا کمر باشد

    چو پایانم (پایابم) برفت اکنون بدانستم که دریایی

    تو خواهی آستین افشان و خواهی روی درهم کش

    مگس جایی نخواهد رفتن از دکان حلوایی

    قیامت می‌کنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن

    مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha