کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه خوش بود دو دلارام دست در گردن

    به هم نشستن و حلوای آشتی خوردن

    به روزگار عزیزان که روزگار عزیز

    دریغ باشد بی دوستان به سر بردن

    اگر هزار جفا سروقامتی بکند

    چو خود بیاید عذرش بباید آوردن

    چه شکر گویمت ای باد مشک بوی وصال

    که بوستان امیدم بخواست پژمردن

    فراق روی تو هر روز نفس کشتن بود

    نظر به شخص تو امروز روح پروردن

    کسی که قیمت ایام وصل نشناسد

    ببایدش دو سه روزی مفارقت کردن

    اگر سری برود بی‌گناه در پایی

    به خرده‌ای ز بزرگان نشاید آزردن

    به تازیانه گرفتم که بی دلی بزنی

    کجا تواند رفتن کمند در گردن

    کمال شوق ندارند عاشقان صبور

    که احتمال ندارد بر آتش افسردن

    گر آدمی صفتی سعدیا به عشق بمیر

    که مذهب حیوان است همچنین مردن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha