کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صبحم از مشرق برآمد باد نوروز از یمین

    عقل و طبعم خیره گشت از صنع رب العالمین

    با جوانان راه صحرا برگرفتم بامداد

    کودکی گفتا تو پیری با خردمندان نشین

    گفتم ای غافل نبینی کوه با چندین وقار

    همچو طفلان دامنش پرارغوان و یاسمین

    آستین بر دست پوشید از بهار برگ شاخ

    میوه پنهان کرده از خورشید و مه در آستین

    باد گل‌ها را پریشان می‌کند هر صبحدم

    زان پریشانی مگر در روی آب افتاده چین

    نوبهار از غنچه بیرون شد به یک تو پیرهن

    بیدمشک انداخت تا دیگر زمستان پوستین

    این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن

    یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین

    بامدادش بین که چشم از خواب نوشین بر کند

    گر ندیدی سحر بابل در نگارستان چین

    گر سرش داری چو سعدی سر بنه مردانه وار

    با چنین معشوق نتوان باخت عشق الا چنین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha