کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن

    که ندارد دل من طاقت هجران دیدن

    بر سر کوی تو گر خوی تو این خواهد بود

    دل نهادم به جفاهای فراوان دیدن

    عقل بی خویشتن از عشق تو دیدن تا چند

    خویشتن بی‌دل و دل بی سر و سامان دیدن

    تن به زیر قدمت خاک توان کرد ولیک

    گرد بر گوشه نعلین تو نتوان دیدن

    هر شبم زلف سیاه تو نمایند به خواب

    تا چه آید به من از خواب پریشان دیدن

    با وجود رخ و بالای تو کوته نظریست

    در گلستان شدن و سرو خرامان دیدن

    گر بر این چاه زنخدان تو ره بردی خضر

    بی نیاز آمدی از چشمه حیوان دیدن

    هر دل سوخته کاندر خم زلف تو فتاد

    گوی از آن به نتوان در خم چوگان دیدن

    آن چه از نرگس مخمور تو در چشم من است

    برنخیزد به گل و لاله و ریحان دیدن

    سعدیا حسرت بیهوده مخور دانی چیست

    چاره کار تو جان دادن و جانان دیدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha