کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دست با سرو روان چون نرسد در گردن

    چاره‌ای نیست به جز دیدن و حسرت خوردن

    آدمی را که طلب هست و توانایی نیست

    صبر اگر هست و گر نیست بباید کردن

    بند بر پای توقف چه کند گر نکند

    شرط عشق است بلا دیدن و پای افشردن

    روی در خاک در دوست بباید مالید

    چون میسر نشود روی به روی آوردن

    نیم جانی چه بود تا ندهد دوست به دوست

    که به صد جان دل جانان نتوان آزردن

    سهل باشد سخن سخت که خوبان گویند

    جور شیرین دهنان تلخ نباشد بردن

    هیچ شک می‌نکنم کآهوی مشکین تتار

    شرم دارد ز تو مشکین خط آهو گردن

    روزی اندر سر کار تو کنم جان عزیز

    پیش بالای تو باری چو بباید مردن

    سعدیا دیده نگه داشتن از صورت خوب

    نه چنان است که دل دادن و جان پروردن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha