کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قیامت باشد آن قامت در آغوش

    شراب سلسبیل از چشمه نوش

    غلام کیست آن لعبت که ما را

    غلام خویش کرد و حلقه در گوش

    پری پیکر بتی کز سحر چشمش

    نیامد خواب در چشمان من دوش

    نه هر وقتم به یاد خاطر آید

    که خود هرگز نمی‌گردد فراموش

    حلالش باد اگر خونم بریزد

    که سر در پای او خوشتر که بر دوش

    نصیحتگوی ما عقلی ندارد

    برو گو در صلاح خویشتن کوش

    دهل زیر گلیم از خلق پنهان

    نشاید کرد و آتش زیر سرپوش

    بیا ای دوست ور دشمن ببیند

    چه خواهد کرد گو می‌بین و می‌جوش

    تو از ما فارغ و ما با تو همراه

    ز ما فریاد می‌آید تو خاموش

    حدیث حسن خویش از دیگری پرس

    که سعدی در تو حیران است و مدهوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha