به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعدی شیرازی

سعدی شیرازیغزل های سعدیغزل ۳۴۴: ساقی بده آن شراب گلرنگ

3050عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ساقی بده آن شراب گلرنگ

مطرب بزن آن نوای بر چنگ

کز زهد ندیده‌ام فتوحی

تا کی زنم آبگینه بر سنگ

خون شد دل من ندیده کامی

الا که برفت نام با ننگ

عشق آمد و عقل همچو بادی

رفت از بر من هزار فرسنگ

ای زاهد خرقه پوش تا کی

با عاشق خسته دل کنی جنگ

گرد دو جهان بگشته عاشق

زاهد بنگر نشسته دلتنگ

من خرقه فکنده‌ام ز عشقت

باشد که به وصل تو زنم چنگ

سعدی همه روز عشق می‌باز

تا در دو جهان شوی به یک رنگ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1غزل ۳۴۳: نخواند بر گل رویت چه جای بلبل باغ 2غزل ۳۴۴: ساقی بده آن شراب گلرنگ 3غزل ۳۴۵: گرم بازآمدی محبوب سیم اندام سنگین دل 4غزل ۳۴۶: مرا رسد که برآرم هزار ناله چو بلبل 5غزل ۳۴۷: جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال 6غزل ۳۴۸: چشم خدا بر تو ای بدیع شمایل 7غزل ۳۴۹: بی‌دل گمان مبر که نصیحت کند قبول 8غزل ۳۵۰: من ایستاده‌ام اینک به خدمتت مشغول 9غزل ۳۵۱: نشسته بودم و خاطر به خویشتن مشغول 10غزل ۳۵۲: جانان هزاران آفرین بر جانت از سر تا ...11غزل ۳۵۳: رفیق مهربان و یار همدم 12غزل ۳۵۴: وقت‌ها یک دم برآسودی تنم 13غزل ۳۵۵: انتبه قبل السحر یا ذالمنام 14غزل ۳۵۶: چو بلبل سحری برگرفت نوبت بام 15غزل ۳۵۷: حکایت از لب شیرین دهان سیم اندام 16غزل ۳۵۸: زهی سعادت من کم تو آمدی به سلام 17غزل ۳۵۹: ساقیا می ده که مرغ صبح بام 18غزل ۳۶۰: شمع بخواهد نشست بازنشین ای غلام 19غزل ۳۶۱: ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام 20غزل ۳۶۲: مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام 21غزل ۳۶۳: روزگاریست که سودازده روی توام 22غزل ۳۶۴: من اندر خود نمی‌یابم که روی از دوست ...23غزل ۳۶۵: به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم 24غزل ۳۶۶: گو خلق بدانند که من عاشق و مستم 25غزل ۳۶۷: من خود ای ساقی از این شوق که دارم مس ...26غزل ۳۶۸: دل پیش تو و دیده به جای دگرستم 27غزل ۳۶۹: چو تو آمدی مرا بس که حدیث خویش گفتم 28غزل ۳۷۰: من همان روز که آن خال بدیدم گفتم 29غزل ۳۷۱: من از آن روز که دربند توام آزادم 30غزل ۳۷۲: عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم 31غزل ۳۷۳: هزار عهد کردم که گرد عشق نگردم 32غزل ۳۷۴: از در درآمدی و من از خود به درشدم 33غزل ۳۷۵: چنان در قید مهرت پای بندم 34غزل ۳۷۶: خرامان از درم بازآ کت از جان آرزومند ...35غزل ۳۷۷: شکست عهد مودت نگار دلبندم 36غزل ۳۷۸: من با تو نه مرد پنجه بودم 37غزل ۳۷۹: آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم 38غزل ۳۸۰: عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم 39غزل ۳۸۱: دو هفته می‌گذرد کان مه دوهفته ندیدم 40غزل ۳۸۲: من چون تو به دلبری ندیدم 41غزل ۳۸۳: می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم 42غزل ۳۸۴: نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم 43غزل ۳۸۵: یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم 44غزل ۳۸۶: شب دراز به امید صبح بیدارم 45غزل ۳۸۷: من آن نیم که دل از مهر دوست بردارم 46غزل ۳۸۸: منم این بی تو که پروای تماشا دارم 47غزل ۳۸۹: باز از شراب دوشین در سر خمار دارم 48غزل ۳۹۰: نه دسترسی به یار دارم 49غزل ۳۹۱: من اگر نظر حرامست بسی گناه دارم 50غزل ۳۹۲: من دوست می‌دارم جفا کز دست جانان می‌ ...51غزل ۳۹۳: گر به رخسار چو ماهت صنما می‌نگرم 52غزل ۳۹۴: به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم 53غزل ۳۹۵: گر من ز محبتت بمیرم 54غزل ۳۹۶: من این طمع نکنم کز تو کام برگیرم 55غزل ۳۹۷: از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم 56غزل ۳۹۸: نظر از مدعیان بر تو نمی‌اندازم 57غزل ۳۹۹: خنک آن روز که در پای تو جان اندازم 58غزل ۴۰۰: وه که در عشق چنان می‌سوزم 59غزل ۴۰۱: یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم 60غزل ۴۰۲: من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم 61غزل ۴۰۳: در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم 62غزل ۴۰۴: غم زمانه خورم یا فراق یار کشم 63غزل ۴۰۵: هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم 64غزل ۴۰۶: بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم 65غزل ۴۰۷: تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم 66غزل ۴۰۸: امروز مبارکست فالم 67غزل ۴۰۹: تا خبر دارم از او بی‌خبر از خویشتنم 68غزل ۴۱۰: چشم که بر تو می‌کنم چشم حسود می‌کنم 69غزل ۴۱۱: گر تیغ برکشد که محبان همی‌زنم 70غزل ۴۱۲: آن دوست که من دارم وان یار که من دان ...71غزل ۴۱۳: آن نه رویست که من وصف جمالش دانم 72غزل ۴۱۴: اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بست ...73غزل ۴۱۵: ای مرهم ریش و مونس جانم 74غزل ۴۱۶: بس که در منظر تو حیرانم 75غزل ۴۱۷: سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم 76غزل ۴۱۸: گر دست دهد هزار جانم 77غزل ۴۱۹: مرا تا نقره باشد می‌فشانم 78غزل ۴۲۰: ما همه چشمیم و تو نور ای صنم 79غزل ۴۲۱: چون من به نفس خویشتن این کار می‌کنم 80غزل ۴۲۲: آن کس که از او صبر محالست و سکونم 81غزل ۴۲۳: ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بن ...82غزل ۴۲۴: من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم 83غزل ۴۲۵: منم یا رب در این دولت که روی یار می‌ ...84غزل ۴۲۶: دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بی ...85غزل ۴۲۷: من از این جا به ملامت نروم 86غزل ۴۲۸: نه از چینم حکایت کن نه از روم 87غزل ۴۲۹: تو مپندار کز این در به ملامت بروم 88غزل ۴۳۰: به تو مشغول و با تو همراهم 89غزل ۴۳۱: امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم 90غزل ۴۳۲: ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم 91غزل ۴۳۳: ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم 92غزل ۴۳۴: ما در خلوت به روی خلق ببستیم 93غزل ۴۳۵: ای سروبالای سهی کز صورت حال آگهی 94غزل ۴۳۶: عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم 95غزل ۴۳۷: بگذار تا مقابل روی تو بگذریم 96غزل ۴۳۸: ما دل دوستان به جان بخریم 97غزل ۴۳۹: ما گدایان خیل سلطانیم 98غزل ۴۴۰: کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم 99غزل ۴۴۱: عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم 100غزل ۴۴۲: گر غصه روزگار گویم 101غزل ۴۴۳: بکن چندان که خواهی جور بر من 102غزل ۴۴۴: یا رب آن رویست یا برگ سمن 103غزل ۴۴۵: در وصف نیاید که چه شیرین دهنست آن 104غزل ۴۴۶: ای کودک خوبروی حیران 105غزل ۴۴۷: برخیز که می‌رود زمستان 106غزل ۴۴۸: خوشا و خرما وقت حبیبان 107غزل ۴۴۹: چه خوشست بوی عشق از نفس نیازمندان 108غزل ۴۵۰: بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران 109غزل ۴۵۱: دو چشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران 110غزل ۴۵۲: فراق دوستانش باد و یاران 111غزل ۴۵۳: سخت به ذوق می‌دهد باد ز بوستان نشان 112غزل ۴۵۴: دیگر به کجا می‌رود این سرو خرامان 113غزل ۴۵۵: خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان 114غزل ۴۵۶: ما نتوانیم و عشق پنجه درانداختن 115غزل ۴۵۷: چند بشاید به صبر دیده فرودوختن 116غزل ۴۵۸: گر متصور شدی با تو درآمیختن 117غزل ۴۵۹: نبایستی هم اول مهر بستن 118غزل ۴۶۰: خلاف دوستی کردن به ترک دوستان گفتن 119غزل ۴۶۱: سهل باشد به ترک جان گفتن 120غزل ۴۶۲: طوطی نگوید از تو دلاویزتر سخن 121غزل ۴۶۳: چه خوش بود دو دلارام دست در گردن 122غزل ۴۶۴: دست با سرو روان چون نرسد در گردن 123غزل ۴۶۵: میان باغ حرامست بی تو گردیدن 124غزل ۴۶۶: تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن 125غزل ۴۶۷: آخر نگهی به سوی ما کن 126غزل ۴۶۸: چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن 127غزل ۴۶۹: گواهی امینست بر درد من 128غزل ۴۷۰: ای روی تو راحت دل من 129غزل ۴۷۱: وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من 130غزل ۴۷۲: ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من 131غزل ۴۷۳: دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من 132غزل ۴۷۴: نشان بخت بلندست و طالع میمون 133غزل ۴۷۵: بهست آن یا زنخ یا سیب سیمین 134غزل ۴۷۶: صبحم از مشرق برآمد باد نوروز از یمین 135غزل ۴۷۷: چه روی و موی و بناگوش و خط و خالست ا ...136غزل ۴۷۸: ای چشم تو دلفریب و جادو 137غزل ۴۷۹: من از دست کمانداران ابرو 138غزل ۴۸۰: گفتم به عقل پای برآرم ز بند او 139غزل ۴۸۱: صید بیابان عشق چون بخورد تیر او 140غزل ۴۸۲: هر که به خویشتن رود ره نبرد به سوی ا ...141غزل ۴۸۳: راستی گویم به سروی ماند این بالای تو 142غزل ۴۸۴: بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو 143غزل ۴۸۵: ای طراوت برده از فردوس اعلا روی تو 144غزل ۴۸۶: آن سرو ناز بین که چه خوش می‌رود به ر ...145غزل ۴۸۷: پنجه با ساعد سیمین که نیندازی به 146غزل ۴۸۸: ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای 147غزل ۴۸۹: ای رخ چون آینه افروخته 148غزل ۴۹۰: ای که ز دیده غایبی در دل ما نشسته‌ای 149غزل ۴۹۱: حناست آن که ناخن دلبند رشته‌ای 150غزل ۴۹۲: ای باغ حسن چون تو نهالی نیافته 151غزل ۴۹۳: سرمست بتی لطیف ساده 152غزل ۴۹۴: ای یار جفاکرده پیوندبریده 153غزل ۴۹۵: می‌برزند ز مشرق شمع فلک زبانه 154غزل ۴۹۶: ای صورتت ز گوهر معنی خزینه‌ای 155غزل ۴۹۷: خلاف سرو را روزی خرامان سوی بستان آی 156غزل ۴۹۸: قیمت گل برود چون تو به گلزار آیی 157غزل ۴۹۹: خرم آن روز که چون گل به چمن بازآیی 158غزل ۵۰۰: تا کیم انتظار فرمایی 159غزل ۵۰۱: تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زی ...160غزل ۵۰۲: تو با این لطف طبع و دلربایی 161غزل ۵۰۳: تو پری زاده ندانم ز کجا می‌آیی 162غزل ۵۰۴: چه رویست آن که دیدارش ببرد از من شکی ...163غزل ۵۰۵: خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی 164غزل ۵۰۶: دریچه‌ای ز بهشتش به روی بگشایی 165غزل ۵۰۷: گرم راحت رسانی ور گزایی 166غزل ۵۰۸: مشتاق توام با همه جوری و جفایی 167غزل ۵۰۹: من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفا ...168غزل ۵۱۰: نه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی 169غزل ۵۱۱: هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی 170غزل ۵۱۲: همه چشمیم تا برون آیی 171غزل ۵۱۳: ای ولوله عشق تو بر هر سر کویی 172غزل ۵۱۴: ای خسته دلم در خم چوگان تو گویی 173غزل ۵۱۵: چه جرم رفت که با ما سخن نمی‌گویی 174غزل ۵۱۶: کدام کس به تو ماند که گویمت که چنویی 175غزل ۵۱۷: ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی 176غزل ۵۱۸: تو خون خلق بریزی و روی درتابی 177غزل ۵۱۹: سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی 178غزل ۵۲۰: که دست تشنه می‌گیرد به آبی 179غزل ۵۲۱: سل المصانع رکبا تهیم فی الفلوات 180غزل ۵۲۲: تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی 181غزل ۵۲۳: همه عمر برندارم سر از این خمار مستی 182غزل ۵۲۴: یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی 183غزل ۵۲۵: اگر مانند رخسارت گلی در بوستانستی 184غزل ۵۲۶: تعالی الله چه رویست آن که گویی آفتاب ...185غزل ۵۲۷: ای باد که بر خاک در دوست گذشتی 186غزل ۵۲۸: یاد می‌داری که با من جنگ در سر داشتی 187غزل ۵۲۹: سست پیمانا به یک ره دل ز ما برداشتی 188غزل ۵۳۰: ندیدمت که بکردی وفا بدان چه بگفتی 189غزل ۵۳۱: ای از بهشت جزوی و از رحمت آیتی 190غزل ۵۳۲: چون خراباتی نباشد زاهدی 191غزل ۵۳۳: ای باد بامدادی خوش می‌روی به شادی 192غزل ۵۳۴: دیدی که وفا به جا نیاوردی 193غزل ۵۳۵: مپرس از من که هیچم یاد کردی 194غزل ۵۳۶: مکن سرگشته آن دل را که دست آموز غم ک ...195غزل ۵۳۷: چه باز در دلت آمد که مهر برکندی 196غزل ۵۳۸: گفتم آهن دلی کنم چندی 197غزل ۵۳۹: نگارا وقت آن آمد که دل با مهر پیوندی 198غزل ۵۴۰: خلاف شرط محبت چه مصلحت دیدی 199غزل ۵۴۱: مگر دگر سخن دشمنان نیوشیدی 200غزل ۵۴۲: آخر نگاهی بازکن وقتی که بر ما بگذری 201غزل ۵۴۳: ای برق اگر به گوشه آن بام بگذری 202غزل ۵۴۴: ای که بر دوستان همی‌گذری 203غزل ۵۴۵: بخت آیینه ندارم که در او می‌نگری 204غزل ۵۴۶: جور بر من می‌پسندد دلبری 205غزل ۵۴۷: خانه صاحب نظران می‌بری 206غزل ۵۴۸: دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری 207غزل ۵۴۹: دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری 208غزل ۵۵۰: دیدم امروز بر زمین قمری 209غزل ۵۵۱: رفتی و همچنان به خیال من اندری 210غزل ۵۵۲: روی گشاده ای صنم طاقت خلق می‌بری 211غزل ۵۵۳: سرو بستانی تو یا مه یا پری 212غزل ۵۵۴: کس درنیامدست بدین خوبی از دری 213غزل ۵۵۵: گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری 214غزل ۵۵۶: گر کنم در سر وفات سری 215غزل ۵۵۷: هرگز این صورت کند صورتگری 216غزل ۵۵۸: هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری 217غزل ۵۵۹: چونست حال بستان ای باد نوبهاری 218غزل ۵۶۰: خبر از عیش ندارد که ندارد یاری 219غزل ۵۶۱: خوش بود یاری و یاری بر کنار سبزه زار ...220غزل ۵۶۲: دو چشم مست تو برداشت رسم هشیاری 221غزل ۵۶۳: عمری به بوی یاری کردیم انتظاری 222غزل ۵۶۴: مرا دلیست گرفتار عشق دلداری 223غزل ۵۶۵: من از تو روی نپیچم گرم بیازاری 224غزل ۵۶۶: نه تو گفتی که به جای آرم و گفتم که ن ...225غزل ۵۶۷: اگر به تحفه جانان هزار جان آری 226غزل ۵۶۸: کس از این نمک ندارد که تو ای غلام دا ...227غزل ۵۶۹: حدیث یا شکرست آن که در دهان داری 228غزل ۵۷۰: هرگز نبود سرو به بالا که تو داری 229غزل ۵۷۱: تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری 230غزل ۵۷۲: این چه رفتارست کارامیدن از من می‌بری 231غزل ۵۷۳: تو در کمند نیفتاده‌ای و معذوری 232غزل ۵۷۴: ما بی تو به دل برنزدیم آب صبوری 233غزل ۵۷۵: هر سلطنت که خواهی می‌کن که دلپذیری 234غزل ۵۷۶: اگر گلاله مشکین ز رخ براندازی 235غزل ۵۷۷: امیدوارم اگر صد رهم بیندازی 236غزل ۵۷۸: تو خود به صحبت امثال ما نپردازی 237غزل ۵۷۹: تا کی ای آتش سودا به سرم برخیزی 238غزل ۵۸۰: گر درون سوخته‌ای با تو برآرد نفسی 239غزل ۵۸۱: همی‌زنم نفس سرد بر امید کسی 240غزل ۵۸۲: یار گرفته‌ام بسی چون تو ندیده‌ام کسی 241غزل ۵۸۳: ما سپر انداختیم گر تو کمان می‌کشی 242غزل ۵۸۴: هرگز آن دل بنمیرد که تو جانش باشی 243غزل ۵۸۵: اگر تو پرده بر این زلف و رخ نمی‌پوشی 244غزل ۵۸۶: به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان ب ...245غزل ۵۸۷: به قلم راست نیاید صفت مشتاقی 246غزل ۵۸۸: عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی 247غزل ۵۸۹: دل دیوانگیم هست و سر ناباکی 248غزل ۵۹۰: عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی 249غزل ۵۹۱: سخت زیبا می‌روی یک بارگی 250غزل ۵۹۲: روی بپوش ای قمر خانگی 251غزل ۵۹۳: بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی 252غزل ۵۹۴: ترحم ذلتی یا ذا المعالی 253غزل ۵۹۵: هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی 254غزل ۵۹۶: مرا تو جان عزیزی و یار محترمی 255غزل ۵۹۷: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی 256غزل ۵۹۸: تو کدامی و چه نامی که چنین خوب خرامی 257غزل ۵۹۹: چون تنگ نباشد دل مسکین حمامی 258غزل ۶۰۰: صاحب نظر نباشد دربند نیک نامی 259غزل ۶۰۱: ای دریغا گر شبی در بر خرابت دیدمی 260غزل ۶۰۲: آسوده خاطرم که تو در خاطر منی 261غزل ۶۰۳: اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی 262غزل ۶۰۴: زنده بی دوست خفته در وطنی 263غزل ۶۰۵: سروقدی میان انجمنی 264غزل ۶۰۶: کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی 265غزل ۶۰۷: من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی 266غزل ۶۰۸: ای سرو حدیقه معانی 267غزل ۶۰۹: بر آنم گر تو بازآیی که در پایت کنم ج ...268غزل ۶۱۰: بنده‌ام گر به لطف می‌خوانی 269غزل ۶۱۱: بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستا ...270غزل ۶۱۲: جمعی که تو در میان ایشانی 271غزل ۶۱۳: ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی 272غزل ۶۱۴: کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی 273غزل ۶۱۵: ندانمت به حقیقت که در جهان به که مان ...274غزل ۶۱۶: نگویم آب و گلست آن وجود روحانی 275غزل ۶۱۷: نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی 276غزل ۶۱۸: همه کس را تن و اندام و جمالست و جوان ...277غزل ۶۱۹: چرا به سرکشی از من عنان بگردانی 278غزل ۶۲۰: فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی 279غزل ۶۲۱: سرو ایستاده به چو تو رفتار می‌کنی 280غزل ۶۲۲: چشم رضا و مرحمت بر همه باز می‌کنی 281غزل ۶۲۳: دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی 282غزل ۶۲۴: روزی به زنخدانت گفتم به سیمینی 283غزل ۶۲۵: شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی 284غزل ۶۲۶: امروز چنانی ای پری روی 285غزل ۶۲۷: خواهم اندر پایش افتادن چو گوی 286غزل ۶۲۸: تا کی روم از عشق تو شوریده به هر سوی 287غزل ۶۲۹: گلست آن یاسمن یا ماه یا روی 288غزل ۶۳۰: مرحبا ای نسیم عنبربوی 289غزل ۶۳۱: وقت آن آمد که خوش باشد کنار سبزه جوی 290غزل ۶۳۲: سرو سیمینا به صحرا می‌روی 291غزل ۶۳۳: ای باد صبحدم خبر دلستان بگوی 292غزل ۶۳۴: ای که به حسن قامتت سرو ندیده‌ام سهی 293غزل ۶۳۵: اگرم حیات بخشی و گرم هلاک خواهی 294غزل ۶۳۶: نشنیده‌ام که ماهی بر سر نهد کلاهی 295غزل ۶۳۷: ندانم از من خسته جگر چه می‌خواهی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ