کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم

    حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

    تو مگر سایه لطفی به سر وقت من آری

    که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم

    خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم

    که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم

    هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد

    که من آن وقع ندارم که گرفتار تو باشم

    هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی

    مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم

    گذر از دست رقیبان نتوان کرد به کویت

    مگر آن وقت که در سایه زنهار تو باشم

    گر خداوند تعالی به گناهیت بگیرد

    گو بیامرز که من حامل اوزار تو باشم

    مردمان عاشق گفتار من ای قبله خوبان

    چون نباشند که من عاشق دیدار تو باشم

    من چه شایسته آنم که تو را خوانم و دانم

    مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم

    گر چه دانم که به وصلت نرسم بازنگردم

    تا در این راه بمیرم که طلبکار تو باشم

    نه در این عالم دنیا که در آن عالم عقبی

    همچنان بر سر آنم که وفادار تو باشم

    خاک بادا تن سعدی اگرش تو نپسندی

    که نشاید که تو فخر من و من عار تو باشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha