کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بنشینم

    به جز رویت نمی‌خواهم که روی هیچ کس بینم

    من اول روز دانستم که با شیرین درافتادم

    که چون فرهاد باید شست دست از جان شیرینم

    تو را من دوست می‌دارم خلاف هر که در عالم

    اگر طعنه است در عقلم اگر رخنه است در دینم

    و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم

    که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم

    برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد

    که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم

    ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم

    کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم

    دلی چون شمع می‌باید که بر جانم ببخشاید

    که جز وی کس نمی‌بینم که می‌سوزد به بالینم

    تو همچون گل ز خندیدن لبت با هم نمی‌آید

    روا داری که من بلبل چو بوتیمار بنشینم

    رقیب انگشت می‌خاید که سعدی چشم بر هم نه

    مترس ای باغبان از گل که می‌بینم نمی‌چینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha