کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم

    گر بهار آید وگر باد خزان آسوده‌ایم

    سروبالایی که مقصود است اگر حاصل شود

    سرو اگر هرگز نباشد در جهان آسوده‌ایم

    گر به صحرا دیگران از بهر عشرت می‌روند

    ما به خلوت با تو ای آرام جان آسوده‌ایم

    هر چه در دنیا و عقبی راحت و آسایش است

    گر تو با ما خوش درآیی ما از آن آسوده‌ایم

    برق نوروزی گر آتش می‌زند در شاخسار

    ور گل افشان می‌کند در بوستان آسوده‌ایم

    باغبان را گو اگر در گلستان آلاله‌ایست

    دیگری را ده که ما با دلستان آسوده‌ایم

    گر سیاست می‌کند سلطان و قاضی حاکمند

    ور ملامت می‌کند پیر و جوان آسوده‌ایم

    موج اگر کشتی برآرد تا به اوج آفتاب

    یا به قعر اندر برد ما بر کران آسوده‌ایم

    رنج‌ها بردیم و آسایش نبود اندر جهان

    ترک آسایش گرفتیم این زمان آسوده‌ایم

    سعدیا سرمایه‌داران از خلل ترسند و ما

    گر بر آید بانگ دزد از کاروان آسوده‌ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha