کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر تیغ برکشد که محبان همی‌زنم

    اول کسی که لاف محبت زند منم

    گویند پای دار اگرت سر دریغ نیست

    گو سر قبول کن که به پایش درافکنم

    امکان دیده بستنم از روی دوست نیست

    اولیتر آن که گوش نصیحت بیاکنم

    آورده‌اند صحبت خوبان که آتش است

    بر من به نیم جو که بسوزند خرمنم

    من مرغ زیرکم که چنانم خوش اوفتاد

    در قید او که یاد نیاید نشیمنم

    دردیست در دلم که گر از پیش آب چشم

    برگیرم آستین برود تا به دامنم

    گر پیرهن به در کنم از شخص ناتوان

    بینی که زیر جامه خیالیست یا تنم

    شرط است احتمال جفاهای دشمنان

    چون دل نمی‌دهد که دل از دوست برکنم

    دردی نبوده را چه تفاوت کند که من

    بیچاره درد می‌خورم و نعره می‌زنم

    بر تخت جم پدید نیاید شب دراز

    من دانم این حدیث که در چاه بیژنم

    گویند سعدیا مکن از عشق توبه کن

    مشکل توانم و نتوانم که نشکنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha