به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعدی شیرازی

سعدی شیرازیغزل های سعدیغزل ۳۵۹: ساقیا می ده که مرغ صبح بام

3200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ساقیا می ده که مرغ صبح بام

رخ نمود از بیضه زنگارفام

در دماغ می پرستان بازکش

آتش سودا به آب چشم جام

یا رب از فردوس کی رفت این نسیم

یا رب از جنت که آورد این پیام

خاطر سعدی و بار عشق تو

راکبی تند است و مرکوبی جمام

جان ما و دل غلام روی توست

ساتکینی ساتکینی ای غلام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1غزل ۳۵۸: زهی سعادت من کم تو آمدی به سلام 2غزل ۳۵۹: ساقیا می ده که مرغ صبح بام 3غزل ۳۶۰: شمع بخواهد نشست بازنشین ای غلام 4غزل ۳۶۱: ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام 5غزل ۳۶۲: مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام 6غزل ۳۶۳: روزگاریست که سودازده روی توام 7غزل ۳۶۴: من اندر خود نمی‌یابم که روی از دوست ...8غزل ۳۶۵: به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم 9غزل ۳۶۶: گو خلق بدانند که من عاشق و مستم 10غزل ۳۶۷: من خود ای ساقی از این شوق که دارم مس ...11غزل ۳۶۸: دل پیش تو و دیده به جای دگرستم 12غزل ۳۶۹: چو تو آمدی مرا بس که حدیث خویش گفتم 13غزل ۳۷۰: من همان روز که آن خال بدیدم گفتم 14غزل ۳۷۱: من از آن روز که دربند توام آزادم 15غزل ۳۷۲: عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم 16غزل ۳۷۳: هزار عهد کردم که گرد عشق نگردم 17غزل ۳۷۴: از در درآمدی و من از خود به درشدم 18غزل ۳۷۵: چنان در قید مهرت پای بندم 19غزل ۳۷۶: خرامان از درم بازآ کت از جان آرزومند ...20غزل ۳۷۷: شکست عهد مودت نگار دلبندم 21غزل ۳۷۸: من با تو نه مرد پنجه بودم 22غزل ۳۷۹: آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم 23غزل ۳۸۰: عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم 24غزل ۳۸۱: دو هفته می‌گذرد کان مه دوهفته ندیدم 25غزل ۳۸۲: من چون تو به دلبری ندیدم 26غزل ۳۸۳: می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم 27غزل ۳۸۴: نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم 28غزل ۳۸۵: یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم 29غزل ۳۸۶: شب دراز به امید صبح بیدارم 30غزل ۳۸۷: من آن نیم که دل از مهر دوست بردارم 31غزل ۳۸۸: منم این بی تو که پروای تماشا دارم 32غزل ۳۸۹: باز از شراب دوشین در سر خمار دارم 33غزل ۳۹۰: نه دسترسی به یار دارم 34غزل ۳۹۱: من اگر نظر حرامست بسی گناه دارم 35غزل ۳۹۲: من دوست می‌دارم جفا کز دست جانان می‌ ...36غزل ۳۹۳: گر به رخسار چو ماهت صنما می‌نگرم 37غزل ۳۹۴: به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم 38غزل ۳۹۵: گر من ز محبتت بمیرم 39غزل ۳۹۶: من این طمع نکنم کز تو کام برگیرم 40غزل ۳۹۷: از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم 41غزل ۳۹۸: نظر از مدعیان بر تو نمی‌اندازم 42غزل ۳۹۹: خنک آن روز که در پای تو جان اندازم 43غزل ۴۰۰: وه که در عشق چنان می‌سوزم 44غزل ۴۰۱: یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم 45غزل ۴۰۲: من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم 46غزل ۴۰۳: در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم 47غزل ۴۰۴: غم زمانه خورم یا فراق یار کشم 48غزل ۴۰۵: هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم 49غزل ۴۰۶: بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم 50غزل ۴۰۷: تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم 51غزل ۴۰۸: امروز مبارکست فالم 52غزل ۴۰۹: تا خبر دارم از او بی‌خبر از خویشتنم 53غزل ۴۱۰: چشم که بر تو می‌کنم چشم حسود می‌کنم 54غزل ۴۱۱: گر تیغ برکشد که محبان همی‌زنم 55غزل ۴۱۲: آن دوست که من دارم وان یار که من دان ...56غزل ۴۱۳: آن نه رویست که من وصف جمالش دانم 57غزل ۴۱۴: اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بست ...58غزل ۴۱۵: ای مرهم ریش و مونس جانم 59غزل ۴۱۶: بس که در منظر تو حیرانم 60غزل ۴۱۷: سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم 61غزل ۴۱۸: گر دست دهد هزار جانم 62غزل ۴۱۹: مرا تا نقره باشد می‌فشانم 63غزل ۴۲۰: ما همه چشمیم و تو نور ای صنم 64غزل ۴۲۱: چون من به نفس خویشتن این کار می‌کنم 65غزل ۴۲۲: آن کس که از او صبر محالست و سکونم 66غزل ۴۲۳: ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بن ...67غزل ۴۲۴: من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم 68غزل ۴۲۵: منم یا رب در این دولت که روی یار می‌ ...69غزل ۴۲۶: دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بی ...70غزل ۴۲۷: من از این جا به ملامت نروم 71غزل ۴۲۸: نه از چینم حکایت کن نه از روم 72غزل ۴۲۹: تو مپندار کز این در به ملامت بروم 73غزل ۴۳۰: به تو مشغول و با تو همراهم 74غزل ۴۳۱: امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم 75غزل ۴۳۲: ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم 76غزل ۴۳۳: ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم 77غزل ۴۳۴: ما در خلوت به روی خلق ببستیم 78غزل ۴۳۵: ای سروبالای سهی کز صورت حال آگهی 79غزل ۴۳۶: عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم 80غزل ۴۳۷: بگذار تا مقابل روی تو بگذریم 81غزل ۴۳۸: ما دل دوستان به جان بخریم 82غزل ۴۳۹: ما گدایان خیل سلطانیم 83غزل ۴۴۰: کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم 84غزل ۴۴۱: عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم 85غزل ۴۴۲: گر غصه روزگار گویم 86غزل ۴۴۳: بکن چندان که خواهی جور بر من 87غزل ۴۴۴: یا رب آن رویست یا برگ سمن 88غزل ۴۴۵: در وصف نیاید که چه شیرین دهنست آن 89غزل ۴۴۶: ای کودک خوبروی حیران 90غزل ۴۴۷: برخیز که می‌رود زمستان 91غزل ۴۴۸: خوشا و خرما وقت حبیبان 92غزل ۴۴۹: چه خوشست بوی عشق از نفس نیازمندان 93غزل ۴۵۰: بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران 94غزل ۴۵۱: دو چشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران 95غزل ۴۵۲: فراق دوستانش باد و یاران 96غزل ۴۵۳: سخت به ذوق می‌دهد باد ز بوستان نشان 97غزل ۴۵۴: دیگر به کجا می‌رود این سرو خرامان 98غزل ۴۵۵: خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان 99غزل ۴۵۶: ما نتوانیم و عشق پنجه درانداختن 100غزل ۴۵۷: چند بشاید به صبر دیده فرودوختن 101غزل ۴۵۸: گر متصور شدی با تو درآمیختن 102غزل ۴۵۹: نبایستی هم اول مهر بستن 103غزل ۴۶۰: خلاف دوستی کردن به ترک دوستان گفتن 104غزل ۴۶۱: سهل باشد به ترک جان گفتن 105غزل ۴۶۲: طوطی نگوید از تو دلاویزتر سخن 106غزل ۴۶۳: چه خوش بود دو دلارام دست در گردن 107غزل ۴۶۴: دست با سرو روان چون نرسد در گردن 108غزل ۴۶۵: میان باغ حرامست بی تو گردیدن 109غزل ۴۶۶: تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن 110غزل ۴۶۷: آخر نگهی به سوی ما کن 111غزل ۴۶۸: چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن 112غزل ۴۶۹: گواهی امینست بر درد من 113غزل ۴۷۰: ای روی تو راحت دل من 114غزل ۴۷۱: وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من 115غزل ۴۷۲: ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من 116غزل ۴۷۳: دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من 117غزل ۴۷۴: نشان بخت بلندست و طالع میمون 118غزل ۴۷۵: بهست آن یا زنخ یا سیب سیمین 119غزل ۴۷۶: صبحم از مشرق برآمد باد نوروز از یمین 120غزل ۴۷۷: چه روی و موی و بناگوش و خط و خالست ا ...121غزل ۴۷۸: ای چشم تو دلفریب و جادو 122غزل ۴۷۹: من از دست کمانداران ابرو 123غزل ۴۸۰: گفتم به عقل پای برآرم ز بند او 124غزل ۴۸۱: صید بیابان عشق چون بخورد تیر او 125غزل ۴۸۲: هر که به خویشتن رود ره نبرد به سوی ا ...126غزل ۴۸۳: راستی گویم به سروی ماند این بالای تو 127غزل ۴۸۴: بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو 128غزل ۴۸۵: ای طراوت برده از فردوس اعلا روی تو 129غزل ۴۸۶: آن سرو ناز بین که چه خوش می‌رود به ر ...130غزل ۴۸۷: پنجه با ساعد سیمین که نیندازی به 131غزل ۴۸۸: ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای 132غزل ۴۸۹: ای رخ چون آینه افروخته 133غزل ۴۹۰: ای که ز دیده غایبی در دل ما نشسته‌ای 134غزل ۴۹۱: حناست آن که ناخن دلبند رشته‌ای 135غزل ۴۹۲: ای باغ حسن چون تو نهالی نیافته 136غزل ۴۹۳: سرمست بتی لطیف ساده 137غزل ۴۹۴: ای یار جفاکرده پیوندبریده 138غزل ۴۹۵: می‌برزند ز مشرق شمع فلک زبانه 139غزل ۴۹۶: ای صورتت ز گوهر معنی خزینه‌ای 140غزل ۴۹۷: خلاف سرو را روزی خرامان سوی بستان آی 141غزل ۴۹۸: قیمت گل برود چون تو به گلزار آیی 142غزل ۴۹۹: خرم آن روز که چون گل به چمن بازآیی 143غزل ۵۰۰: تا کیم انتظار فرمایی 144غزل ۵۰۱: تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زی ...145غزل ۵۰۲: تو با این لطف طبع و دلربایی 146غزل ۵۰۳: تو پری زاده ندانم ز کجا می‌آیی 147غزل ۵۰۴: چه رویست آن که دیدارش ببرد از من شکی ...148غزل ۵۰۵: خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی 149غزل ۵۰۶: دریچه‌ای ز بهشتش به روی بگشایی 150غزل ۵۰۷: گرم راحت رسانی ور گزایی 151غزل ۵۰۸: مشتاق توام با همه جوری و جفایی 152غزل ۵۰۹: من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفا ...153غزل ۵۱۰: نه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی 154غزل ۵۱۱: هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی 155غزل ۵۱۲: همه چشمیم تا برون آیی 156غزل ۵۱۳: ای ولوله عشق تو بر هر سر کویی 157غزل ۵۱۴: ای خسته دلم در خم چوگان تو گویی 158غزل ۵۱۵: چه جرم رفت که با ما سخن نمی‌گویی 159غزل ۵۱۶: کدام کس به تو ماند که گویمت که چنویی 160غزل ۵۱۷: ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی 161غزل ۵۱۸: تو خون خلق بریزی و روی درتابی 162غزل ۵۱۹: سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی 163غزل ۵۲۰: که دست تشنه می‌گیرد به آبی 164غزل ۵۲۱: سل المصانع رکبا تهیم فی الفلوات 165غزل ۵۲۲: تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی 166غزل ۵۲۳: همه عمر برندارم سر از این خمار مستی 167غزل ۵۲۴: یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی 168غزل ۵۲۵: اگر مانند رخسارت گلی در بوستانستی 169غزل ۵۲۶: تعالی الله چه رویست آن که گویی آفتاب ...170غزل ۵۲۷: ای باد که بر خاک در دوست گذشتی 171غزل ۵۲۸: یاد می‌داری که با من جنگ در سر داشتی 172غزل ۵۲۹: سست پیمانا به یک ره دل ز ما برداشتی 173غزل ۵۳۰: ندیدمت که بکردی وفا بدان چه بگفتی 174غزل ۵۳۱: ای از بهشت جزوی و از رحمت آیتی 175غزل ۵۳۲: چون خراباتی نباشد زاهدی 176غزل ۵۳۳: ای باد بامدادی خوش می‌روی به شادی 177غزل ۵۳۴: دیدی که وفا به جا نیاوردی 178غزل ۵۳۵: مپرس از من که هیچم یاد کردی 179غزل ۵۳۶: مکن سرگشته آن دل را که دست آموز غم ک ...180غزل ۵۳۷: چه باز در دلت آمد که مهر برکندی 181غزل ۵۳۸: گفتم آهن دلی کنم چندی 182غزل ۵۳۹: نگارا وقت آن آمد که دل با مهر پیوندی 183غزل ۵۴۰: خلاف شرط محبت چه مصلحت دیدی 184غزل ۵۴۱: مگر دگر سخن دشمنان نیوشیدی 185غزل ۵۴۲: آخر نگاهی بازکن وقتی که بر ما بگذری 186غزل ۵۴۳: ای برق اگر به گوشه آن بام بگذری 187غزل ۵۴۴: ای که بر دوستان همی‌گذری 188غزل ۵۴۵: بخت آیینه ندارم که در او می‌نگری 189غزل ۵۴۶: جور بر من می‌پسندد دلبری 190غزل ۵۴۷: خانه صاحب نظران می‌بری 191غزل ۵۴۸: دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری 192غزل ۵۴۹: دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری 193غزل ۵۵۰: دیدم امروز بر زمین قمری 194غزل ۵۵۱: رفتی و همچنان به خیال من اندری 195غزل ۵۵۲: روی گشاده ای صنم طاقت خلق می‌بری 196غزل ۵۵۳: سرو بستانی تو یا مه یا پری 197غزل ۵۵۴: کس درنیامدست بدین خوبی از دری 198غزل ۵۵۵: گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری 199غزل ۵۵۶: گر کنم در سر وفات سری 200غزل ۵۵۷: هرگز این صورت کند صورتگری 201غزل ۵۵۸: هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری 202غزل ۵۵۹: چونست حال بستان ای باد نوبهاری 203غزل ۵۶۰: خبر از عیش ندارد که ندارد یاری 204غزل ۵۶۱: خوش بود یاری و یاری بر کنار سبزه زار ...205غزل ۵۶۲: دو چشم مست تو برداشت رسم هشیاری 206غزل ۵۶۳: عمری به بوی یاری کردیم انتظاری 207غزل ۵۶۴: مرا دلیست گرفتار عشق دلداری 208غزل ۵۶۵: من از تو روی نپیچم گرم بیازاری 209غزل ۵۶۶: نه تو گفتی که به جای آرم و گفتم که ن ...210غزل ۵۶۷: اگر به تحفه جانان هزار جان آری 211غزل ۵۶۸: کس از این نمک ندارد که تو ای غلام دا ...212غزل ۵۶۹: حدیث یا شکرست آن که در دهان داری 213غزل ۵۷۰: هرگز نبود سرو به بالا که تو داری 214غزل ۵۷۱: تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری 215غزل ۵۷۲: این چه رفتارست کارامیدن از من می‌بری 216غزل ۵۷۳: تو در کمند نیفتاده‌ای و معذوری 217غزل ۵۷۴: ما بی تو به دل برنزدیم آب صبوری 218غزل ۵۷۵: هر سلطنت که خواهی می‌کن که دلپذیری 219غزل ۵۷۶: اگر گلاله مشکین ز رخ براندازی 220غزل ۵۷۷: امیدوارم اگر صد رهم بیندازی 221غزل ۵۷۸: تو خود به صحبت امثال ما نپردازی 222غزل ۵۷۹: تا کی ای آتش سودا به سرم برخیزی 223غزل ۵۸۰: گر درون سوخته‌ای با تو برآرد نفسی 224غزل ۵۸۱: همی‌زنم نفس سرد بر امید کسی 225غزل ۵۸۲: یار گرفته‌ام بسی چون تو ندیده‌ام کسی 226غزل ۵۸۳: ما سپر انداختیم گر تو کمان می‌کشی 227غزل ۵۸۴: هرگز آن دل بنمیرد که تو جانش باشی 228غزل ۵۸۵: اگر تو پرده بر این زلف و رخ نمی‌پوشی 229غزل ۵۸۶: به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان ب ...230غزل ۵۸۷: به قلم راست نیاید صفت مشتاقی 231غزل ۵۸۸: عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی 232غزل ۵۸۹: دل دیوانگیم هست و سر ناباکی 233غزل ۵۹۰: عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی 234غزل ۵۹۱: سخت زیبا می‌روی یک بارگی 235غزل ۵۹۲: روی بپوش ای قمر خانگی 236غزل ۵۹۳: بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی 237غزل ۵۹۴: ترحم ذلتی یا ذا المعالی 238غزل ۵۹۵: هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی 239غزل ۵۹۶: مرا تو جان عزیزی و یار محترمی 240غزل ۵۹۷: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی 241غزل ۵۹۸: تو کدامی و چه نامی که چنین خوب خرامی 242غزل ۵۹۹: چون تنگ نباشد دل مسکین حمامی 243غزل ۶۰۰: صاحب نظر نباشد دربند نیک نامی 244غزل ۶۰۱: ای دریغا گر شبی در بر خرابت دیدمی 245غزل ۶۰۲: آسوده خاطرم که تو در خاطر منی 246غزل ۶۰۳: اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی 247غزل ۶۰۴: زنده بی دوست خفته در وطنی 248غزل ۶۰۵: سروقدی میان انجمنی 249غزل ۶۰۶: کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی 250غزل ۶۰۷: من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی 251غزل ۶۰۸: ای سرو حدیقه معانی 252غزل ۶۰۹: بر آنم گر تو بازآیی که در پایت کنم ج ...253غزل ۶۱۰: بنده‌ام گر به لطف می‌خوانی 254غزل ۶۱۱: بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستا ...255غزل ۶۱۲: جمعی که تو در میان ایشانی 256غزل ۶۱۳: ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی 257غزل ۶۱۴: کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی 258غزل ۶۱۵: ندانمت به حقیقت که در جهان به که مان ...259غزل ۶۱۶: نگویم آب و گلست آن وجود روحانی 260غزل ۶۱۷: نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی 261غزل ۶۱۸: همه کس را تن و اندام و جمالست و جوان ...262غزل ۶۱۹: چرا به سرکشی از من عنان بگردانی 263غزل ۶۲۰: فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی 264غزل ۶۲۱: سرو ایستاده به چو تو رفتار می‌کنی 265غزل ۶۲۲: چشم رضا و مرحمت بر همه باز می‌کنی 266غزل ۶۲۳: دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی 267غزل ۶۲۴: روزی به زنخدانت گفتم به سیمینی 268غزل ۶۲۵: شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی 269غزل ۶۲۶: امروز چنانی ای پری روی 270غزل ۶۲۷: خواهم اندر پایش افتادن چو گوی 271غزل ۶۲۸: تا کی روم از عشق تو شوریده به هر سوی 272غزل ۶۲۹: گلست آن یاسمن یا ماه یا روی 273غزل ۶۳۰: مرحبا ای نسیم عنبربوی 274غزل ۶۳۱: وقت آن آمد که خوش باشد کنار سبزه جوی 275غزل ۶۳۲: سرو سیمینا به صحرا می‌روی 276غزل ۶۳۳: ای باد صبحدم خبر دلستان بگوی 277غزل ۶۳۴: ای که به حسن قامتت سرو ندیده‌ام سهی 278غزل ۶۳۵: اگرم حیات بخشی و گرم هلاک خواهی 279غزل ۶۳۶: نشنیده‌ام که ماهی بر سر نهد کلاهی 280غزل ۶۳۷: ندانم از من خسته جگر چه می‌خواهی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ