کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم

    برفت در همه عالم به بی دلی خبرم

    نه بخت و دولت آنم که با تو بنشینم

    نه صبر و طاقت آنم که از تو درگذرم

    من از تو روی نخواهم به دیگری آورد

    که زشت باشد هر روز قبله دگرم

    بلای عشق تو بر من چنان اثر کرده‌ست

    که پند عالم و عابد نمی‌کند اثرم

    قیامتم که به دیوان حشر پیش آرند

    میان آن همه تشویش در تو می‌نگرم

    به جان دوست که چون دوست در برم باشد

    هزار دشمن اگر بر سرند غم نخورم

    نشان پیکر خوبت نمی‌توانم داد

    که در تأمل او خیره می‌شود بصرم

    تو نیز اگر نشناسی مرا عجب نبود

    که هر چه در نظر آید از آن ضعیفترم

    به جان و سر که نگردانم از وصال تو روی

    و گر هزار ملامت رسد به جان و سرم

    مرا مگوی که سعدی چرا پریشانی

    خیال روی تو بر می‌کند به یک دگرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha