کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم

    همچو پروانه که می‌سوزم و در پروازم

    گر توانی که بجویی دلم امروز بجوی

    ور نه بسیار بجویی و نیابی بازم

    نه چنان معتقدم که‌م نظری سیر کند

    یا چنان تشنه که جیحون بنشاند آزم

    همچو چنگم سر تسلیم و ارادت در پیش

    تو به هر ضرب که خواهی بزن و بنوازم

    گر به آتش بریم صد ره و بیرون آری

    زر نابم که همان باشم اگر بگدازم

    گر تو آن جور پسندی که به سنگم بزنی

    از من این جرم نیاید که خلاف آغازم

    خدمتی لایقم از دست نیاید چه کنم

    سر نه چیزیست که در پای عزیزان بازم

    من خراباتیم و عاشق و دیوانه و مست

    بیشتر زین چه حکایت بکند غمازم

    ماجرای دل دیوانه بگفتم به طبیب

    که همه شب در چشم است به فکرت بازم

    گفت از این نوع شکایت که تو داری سعدی

    درد عشق است ندانم که چه درمان سازم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha