کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تو را سریست که با ما فرو نمی‌آید

    مرا دلی که صبوری از او نمی‌آید

    کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر

    که آب دیده به رویش فرو نمی‌آید

    جز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیب

    که مهربانی از آن طبع و خو نمی‌آید

    چه جور کز خم چوگان زلف مشکینت

    بر اوفتاده مسکین چو گو نمی‌آید

    اگر هزار گزند آید از تو بر دل ریش

    بد از منست که گویم نکو نمی‌آید

    گر از حدیث تو کوته کنم زبان امید

    که هیچ حاصل از این گفت و گو نمی‌آید

    گمان برند که در عودسوز سینه من

    بمرد آتش معنی که بو نمی‌آید

    چه عاشقست که فریاد دردناکش نیست

    چه مجلسست کز او های و هو نمی‌آید

    به شیر بود مگر شور عشق سعدی را

    که پیر گشت و تغیر در او نمی‌آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha