به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

سعدی شیرازی

سعدی شیرازیغزل های سعدیغزل ۲۹۱: آنک از جنت فردوس یکی می‌آید

2390عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آنک از جنت فردوس یکی می‌آید

اختری می‌گذرد یا ملکی می‌آید

هر شکرپاره که در می‌رسد از عالم غیب

بر دل ریش عزیزان نمکی می‌آید

تا مگر یافته گردد نفسی خدمت او

نفسی می‌رود از عمر و یکی می‌آید

سعدیا لشکر سلطان غمش ملک وجود

هم بگیرد که دمادم یزکی می‌آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1غزل ۲۹۰: تو را سریست که با ما فرو نمی‌آید 2غزل ۲۹۱: آنک از جنت فردوس یکی می‌آید 3غزل ۲۹۲: شیرین دهان آن بت عیار بنگرید 4غزل ۲۹۳: آفتابست آن پری رخ یا ملایک یا بشر 5غزل ۲۹۴: آمد گه آن که بوی گلزار 6غزل ۲۹۵: خفتن عاشق یکیست بر سر دیبا و خار 7غزل ۲۹۶: دولت جان پرورست صحبت آموزگار 8غزل ۲۹۷: زنده کدامست بر هوشیار 9غزل ۲۹۸: شرطست جفا کشیدن از یار 10غزل ۲۹۹: ای صبر پای دار که پیمان شکست یار 11غزل ۳۰۰: یار آن بود که صبر کند بر جفای یار 12غزل ۳۰۱: هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر 13غزل ۳۰۲: به فلک می‌رسد از روی چو خورشید تو نو ...14غزل ۳۰۳: پروانه نمی‌شکیبد از دور 15غزل ۳۰۴: آن کیست که می‌رود به نخجیر 16غزل ۳۰۵: از همه باشد به حقیقت گزیر 17غزل ۳۰۶: ای پسر دلربا وی قمر دلپذیر 18غزل ۳۰۷: دل برگرفتی از برم ای دوست دست گیر 19غزل ۳۰۸: فتنه‌ام بر زلف و بالای تو ای بدر منی ...20غزل ۳۰۹: ما در این شهر غریبیم و در این ملک فق ...21غزل ۳۱۰: ای به خلق از جهانیان ممتاز 22غزل ۳۱۱: متقلب درون جامه ناز 23غزل ۳۱۲: بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز 24غزل ۳۱۳: برآمد باد صبح و بوی نوروز 25غزل ۳۱۴: مبارکتر شب و خرمترین روز 26غزل ۳۱۵: پیوند روح می‌کند این باد مشک بیز 27غزل ۳۱۶: ساقی سیمتن چه خسبی خیز 28غزل ۳۱۷: بوی بهار آمد بنال ای بلبل شیرین نفس 29غزل ۳۱۸: امشب مگر به وقت نمی‌خواند این خروس 30غزل ۳۱۹: هر که بی دوست می‌برد خوابش 31غزل ۳۲۰: یاری به دست کن که به امید راحتش 32غزل ۳۲۱: آن که هلاک من همی‌خواهد و من سلامتش 33غزل ۳۲۲: خجلست سرو بستان بر قامت بلندش 34غزل ۳۲۳: هر که نازک بود تن یارش 35غزل ۳۲۴: هر که نامهربان بود یارش 36غزل ۳۲۵: کس ندیدست به شیرینی و لطف و نازش 37غزل ۳۲۶: دست به جان نمی‌رسد تا به تو برفشانمش 38غزل ۳۲۷: چون برآمد ماه روی از مطلع پیراهنش 39غزل ۳۲۸: رها نمی‌کند ایام در کنار منش 40غزل ۳۲۹: خوشست درد که باشد امید درمانش 41غزل ۳۳۰: زینهار از دهان خندانش 42غزل ۳۳۱: هر که هست التفات بر جانش 43غزل ۳۳۲: هر که سودای تو دارد چه غم از هر که ج ...44غزل ۳۳۳: خطا کردی به قول دشمنان گوش 45غزل ۳۳۴: قیامت باشد آن قامت در آغوش 46غزل ۳۳۵: یکی را دست حسرت بر بناگوش 47غزل ۳۳۶: رفتی و نمی‌شوی فراموش 48غزل ۳۳۷: گر یکی از عشق برآرد خروش 49غزل ۳۳۸: دلی که دید که غایب شدست از این درویش 50غزل ۳۳۹: گردن افراشته‌ام بر فلک از طالع خویش 51غزل ۳۴۰: هر کسی را هوسی در سر و کاری در پیش 52غزل ۳۴۱: گرم قبول کنی ور برانی از بر خویش 53غزل ۳۴۲: یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار خویش 54غزل ۳۴۳: نخواند بر گل رویت چه جای بلبل باغ 55غزل ۳۴۴: ساقی بده آن شراب گلرنگ 56غزل ۳۴۵: گرم بازآمدی محبوب سیم اندام سنگین دل 57غزل ۳۴۶: مرا رسد که برآرم هزار ناله چو بلبل 58غزل ۳۴۷: جزای آن که نگفتیم شکر روز وصال 59غزل ۳۴۸: چشم خدا بر تو ای بدیع شمایل 60غزل ۳۴۹: بی‌دل گمان مبر که نصیحت کند قبول 61غزل ۳۵۰: من ایستاده‌ام اینک به خدمتت مشغول 62غزل ۳۵۱: نشسته بودم و خاطر به خویشتن مشغول 63غزل ۳۵۲: جانان هزاران آفرین بر جانت از سر تا ...64غزل ۳۵۳: رفیق مهربان و یار همدم 65غزل ۳۵۴: وقت‌ها یک دم برآسودی تنم 66غزل ۳۵۵: انتبه قبل السحر یا ذالمنام 67غزل ۳۵۶: چو بلبل سحری برگرفت نوبت بام 68غزل ۳۵۷: حکایت از لب شیرین دهان سیم اندام 69غزل ۳۵۸: زهی سعادت من کم تو آمدی به سلام 70غزل ۳۵۹: ساقیا می ده که مرغ صبح بام 71غزل ۳۶۰: شمع بخواهد نشست بازنشین ای غلام 72غزل ۳۶۱: ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام 73غزل ۳۶۲: مرا دو دیده به راه و دو گوش بر پیغام 74غزل ۳۶۳: روزگاریست که سودازده روی توام 75غزل ۳۶۴: من اندر خود نمی‌یابم که روی از دوست ...76غزل ۳۶۵: به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم 77غزل ۳۶۶: گو خلق بدانند که من عاشق و مستم 78غزل ۳۶۷: من خود ای ساقی از این شوق که دارم مس ...79غزل ۳۶۸: دل پیش تو و دیده به جای دگرستم 80غزل ۳۶۹: چو تو آمدی مرا بس که حدیث خویش گفتم 81غزل ۳۷۰: من همان روز که آن خال بدیدم گفتم 82غزل ۳۷۱: من از آن روز که دربند توام آزادم 83غزل ۳۷۲: عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم 84غزل ۳۷۳: هزار عهد کردم که گرد عشق نگردم 85غزل ۳۷۴: از در درآمدی و من از خود به درشدم 86غزل ۳۷۵: چنان در قید مهرت پای بندم 87غزل ۳۷۶: خرامان از درم بازآ کت از جان آرزومند ...88غزل ۳۷۷: شکست عهد مودت نگار دلبندم 89غزل ۳۷۸: من با تو نه مرد پنجه بودم 90غزل ۳۷۹: آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم 91غزل ۳۸۰: عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم 92غزل ۳۸۱: دو هفته می‌گذرد کان مه دوهفته ندیدم 93غزل ۳۸۲: من چون تو به دلبری ندیدم 94غزل ۳۸۳: می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرم 95غزل ۳۸۴: نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم 96غزل ۳۸۵: یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم 97غزل ۳۸۶: شب دراز به امید صبح بیدارم 98غزل ۳۸۷: من آن نیم که دل از مهر دوست بردارم 99غزل ۳۸۸: منم این بی تو که پروای تماشا دارم 100غزل ۳۸۹: باز از شراب دوشین در سر خمار دارم 101غزل ۳۹۰: نه دسترسی به یار دارم 102غزل ۳۹۱: من اگر نظر حرامست بسی گناه دارم 103غزل ۳۹۲: من دوست می‌دارم جفا کز دست جانان می‌ ...104غزل ۳۹۳: گر به رخسار چو ماهت صنما می‌نگرم 105غزل ۳۹۴: به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم 106غزل ۳۹۵: گر من ز محبتت بمیرم 107غزل ۳۹۶: من این طمع نکنم کز تو کام برگیرم 108غزل ۳۹۷: از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم 109غزل ۳۹۸: نظر از مدعیان بر تو نمی‌اندازم 110غزل ۳۹۹: خنک آن روز که در پای تو جان اندازم 111غزل ۴۰۰: وه که در عشق چنان می‌سوزم 112غزل ۴۰۱: یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم 113غزل ۴۰۲: من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم 114غزل ۴۰۳: در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم 115غزل ۴۰۴: غم زمانه خورم یا فراق یار کشم 116غزل ۴۰۵: هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم 117غزل ۴۰۶: بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم 118غزل ۴۰۷: تا تو به خاطر منی کس نگذشت بر دلم 119غزل ۴۰۸: امروز مبارکست فالم 120غزل ۴۰۹: تا خبر دارم از او بی‌خبر از خویشتنم 121غزل ۴۱۰: چشم که بر تو می‌کنم چشم حسود می‌کنم 122غزل ۴۱۱: گر تیغ برکشد که محبان همی‌زنم 123غزل ۴۱۲: آن دوست که من دارم وان یار که من دان ...124غزل ۴۱۳: آن نه رویست که من وصف جمالش دانم 125غزل ۴۱۴: اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بست ...126غزل ۴۱۵: ای مرهم ریش و مونس جانم 127غزل ۴۱۶: بس که در منظر تو حیرانم 128غزل ۴۱۷: سخن عشق تو بی آن که برآید به زبانم 129غزل ۴۱۸: گر دست دهد هزار جانم 130غزل ۴۱۹: مرا تا نقره باشد می‌فشانم 131غزل ۴۲۰: ما همه چشمیم و تو نور ای صنم 132غزل ۴۲۱: چون من به نفس خویشتن این کار می‌کنم 133غزل ۴۲۲: آن کس که از او صبر محالست و سکونم 134غزل ۴۲۳: ز دستم بر نمی‌خیزد که یک دم بی تو بن ...135غزل ۴۲۴: من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم 136غزل ۴۲۵: منم یا رب در این دولت که روی یار می‌ ...137غزل ۴۲۶: دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بی ...138غزل ۴۲۷: من از این جا به ملامت نروم 139غزل ۴۲۸: نه از چینم حکایت کن نه از روم 140غزل ۴۲۹: تو مپندار کز این در به ملامت بروم 141غزل ۴۳۰: به تو مشغول و با تو همراهم 142غزل ۴۳۱: امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم 143غزل ۴۳۲: ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم 144غزل ۴۳۳: ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم 145غزل ۴۳۴: ما در خلوت به روی خلق ببستیم 146غزل ۴۳۵: ای سروبالای سهی کز صورت حال آگهی 147غزل ۴۳۶: عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم 148غزل ۴۳۷: بگذار تا مقابل روی تو بگذریم 149غزل ۴۳۸: ما دل دوستان به جان بخریم 150غزل ۴۳۹: ما گدایان خیل سلطانیم 151غزل ۴۴۰: کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم 152غزل ۴۴۱: عهد کردیم که بی دوست به صحرا نرویم 153غزل ۴۴۲: گر غصه روزگار گویم 154غزل ۴۴۳: بکن چندان که خواهی جور بر من 155غزل ۴۴۴: یا رب آن رویست یا برگ سمن 156غزل ۴۴۵: در وصف نیاید که چه شیرین دهنست آن 157غزل ۴۴۶: ای کودک خوبروی حیران 158غزل ۴۴۷: برخیز که می‌رود زمستان 159غزل ۴۴۸: خوشا و خرما وقت حبیبان 160غزل ۴۴۹: چه خوشست بوی عشق از نفس نیازمندان 161غزل ۴۵۰: بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران 162غزل ۴۵۱: دو چشم مست میگونت ببرد آرام هشیاران 163غزل ۴۵۲: فراق دوستانش باد و یاران 164غزل ۴۵۳: سخت به ذوق می‌دهد باد ز بوستان نشان 165غزل ۴۵۴: دیگر به کجا می‌رود این سرو خرامان 166غزل ۴۵۵: خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان 167غزل ۴۵۶: ما نتوانیم و عشق پنجه درانداختن 168غزل ۴۵۷: چند بشاید به صبر دیده فرودوختن 169غزل ۴۵۸: گر متصور شدی با تو درآمیختن 170غزل ۴۵۹: نبایستی هم اول مهر بستن 171غزل ۴۶۰: خلاف دوستی کردن به ترک دوستان گفتن 172غزل ۴۶۱: سهل باشد به ترک جان گفتن 173غزل ۴۶۲: طوطی نگوید از تو دلاویزتر سخن 174غزل ۴۶۳: چه خوش بود دو دلارام دست در گردن 175غزل ۴۶۴: دست با سرو روان چون نرسد در گردن 176غزل ۴۶۵: میان باغ حرامست بی تو گردیدن 177غزل ۴۶۶: تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن 178غزل ۴۶۷: آخر نگهی به سوی ما کن 179غزل ۴۶۸: چشم اگر با دوست داری گوش با دشمن مکن 180غزل ۴۶۹: گواهی امینست بر درد من 181غزل ۴۷۰: ای روی تو راحت دل من 182غزل ۴۷۱: وه که جدا نمی‌شود نقش تو از خیال من 183غزل ۴۷۲: ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من 184غزل ۴۷۳: دی به چمن برگذشت سرو سخنگوی من 185غزل ۴۷۴: نشان بخت بلندست و طالع میمون 186غزل ۴۷۵: بهست آن یا زنخ یا سیب سیمین 187غزل ۴۷۶: صبحم از مشرق برآمد باد نوروز از یمین 188غزل ۴۷۷: چه روی و موی و بناگوش و خط و خالست ا ...189غزل ۴۷۸: ای چشم تو دلفریب و جادو 190غزل ۴۷۹: من از دست کمانداران ابرو 191غزل ۴۸۰: گفتم به عقل پای برآرم ز بند او 192غزل ۴۸۱: صید بیابان عشق چون بخورد تیر او 193غزل ۴۸۲: هر که به خویشتن رود ره نبرد به سوی ا ...194غزل ۴۸۳: راستی گویم به سروی ماند این بالای تو 195غزل ۴۸۴: بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو 196غزل ۴۸۵: ای طراوت برده از فردوس اعلا روی تو 197غزل ۴۸۶: آن سرو ناز بین که چه خوش می‌رود به ر ...198غزل ۴۸۷: پنجه با ساعد سیمین که نیندازی به 199غزل ۴۸۸: ای که شمشیر جفا بر سر ما آخته‌ای 200غزل ۴۸۹: ای رخ چون آینه افروخته 201غزل ۴۹۰: ای که ز دیده غایبی در دل ما نشسته‌ای 202غزل ۴۹۱: حناست آن که ناخن دلبند رشته‌ای 203غزل ۴۹۲: ای باغ حسن چون تو نهالی نیافته 204غزل ۴۹۳: سرمست بتی لطیف ساده 205غزل ۴۹۴: ای یار جفاکرده پیوندبریده 206غزل ۴۹۵: می‌برزند ز مشرق شمع فلک زبانه 207غزل ۴۹۶: ای صورتت ز گوهر معنی خزینه‌ای 208غزل ۴۹۷: خلاف سرو را روزی خرامان سوی بستان آی 209غزل ۴۹۸: قیمت گل برود چون تو به گلزار آیی 210غزل ۴۹۹: خرم آن روز که چون گل به چمن بازآیی 211غزل ۵۰۰: تا کیم انتظار فرمایی 212غزل ۵۰۱: تو از هر در که بازآیی بدین خوبی و زی ...213غزل ۵۰۲: تو با این لطف طبع و دلربایی 214غزل ۵۰۳: تو پری زاده ندانم ز کجا می‌آیی 215غزل ۵۰۴: چه رویست آن که دیدارش ببرد از من شکی ...216غزل ۵۰۵: خبرت خرابتر کرد جراحت جدایی 217غزل ۵۰۶: دریچه‌ای ز بهشتش به روی بگشایی 218غزل ۵۰۷: گرم راحت رسانی ور گزایی 219غزل ۵۰۸: مشتاق توام با همه جوری و جفایی 220غزل ۵۰۹: من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفا ...221غزل ۵۱۰: نه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی 222غزل ۵۱۱: هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی 223غزل ۵۱۲: همه چشمیم تا برون آیی 224غزل ۵۱۳: ای ولوله عشق تو بر هر سر کویی 225غزل ۵۱۴: ای خسته دلم در خم چوگان تو گویی 226غزل ۵۱۵: چه جرم رفت که با ما سخن نمی‌گویی 227غزل ۵۱۶: کدام کس به تو ماند که گویمت که چنویی 228غزل ۵۱۷: ای حسن خط از دفتر اخلاق تو بابی 229غزل ۵۱۸: تو خون خلق بریزی و روی درتابی 230غزل ۵۱۹: سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی 231غزل ۵۲۰: که دست تشنه می‌گیرد به آبی 232غزل ۵۲۱: سل المصانع رکبا تهیم فی الفلوات 233غزل ۵۲۲: تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی 234غزل ۵۲۳: همه عمر برندارم سر از این خمار مستی 235غزل ۵۲۴: یارا قدحی پر کن از آن داروی مستی 236غزل ۵۲۵: اگر مانند رخسارت گلی در بوستانستی 237غزل ۵۲۶: تعالی الله چه رویست آن که گویی آفتاب ...238غزل ۵۲۷: ای باد که بر خاک در دوست گذشتی 239غزل ۵۲۸: یاد می‌داری که با من جنگ در سر داشتی 240غزل ۵۲۹: سست پیمانا به یک ره دل ز ما برداشتی 241غزل ۵۳۰: ندیدمت که بکردی وفا بدان چه بگفتی 242غزل ۵۳۱: ای از بهشت جزوی و از رحمت آیتی 243غزل ۵۳۲: چون خراباتی نباشد زاهدی 244غزل ۵۳۳: ای باد بامدادی خوش می‌روی به شادی 245غزل ۵۳۴: دیدی که وفا به جا نیاوردی 246غزل ۵۳۵: مپرس از من که هیچم یاد کردی 247غزل ۵۳۶: مکن سرگشته آن دل را که دست آموز غم ک ...248غزل ۵۳۷: چه باز در دلت آمد که مهر برکندی 249غزل ۵۳۸: گفتم آهن دلی کنم چندی 250غزل ۵۳۹: نگارا وقت آن آمد که دل با مهر پیوندی 251غزل ۵۴۰: خلاف شرط محبت چه مصلحت دیدی 252غزل ۵۴۱: مگر دگر سخن دشمنان نیوشیدی 253غزل ۵۴۲: آخر نگاهی بازکن وقتی که بر ما بگذری 254غزل ۵۴۳: ای برق اگر به گوشه آن بام بگذری 255غزل ۵۴۴: ای که بر دوستان همی‌گذری 256غزل ۵۴۵: بخت آیینه ندارم که در او می‌نگری 257غزل ۵۴۶: جور بر من می‌پسندد دلبری 258غزل ۵۴۷: خانه صاحب نظران می‌بری 259غزل ۵۴۸: دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری 260غزل ۵۴۹: دانمت آستین چرا پیش جمال می‌بری 261غزل ۵۵۰: دیدم امروز بر زمین قمری 262غزل ۵۵۱: رفتی و همچنان به خیال من اندری 263غزل ۵۵۲: روی گشاده ای صنم طاقت خلق می‌بری 264غزل ۵۵۳: سرو بستانی تو یا مه یا پری 265غزل ۵۵۴: کس درنیامدست بدین خوبی از دری 266غزل ۵۵۵: گر برود به هر قدم در ره دیدنت سری 267غزل ۵۵۶: گر کنم در سر وفات سری 268غزل ۵۵۷: هرگز این صورت کند صورتگری 269غزل ۵۵۸: هر نوبتم که در نظر ای ماه بگذری 270غزل ۵۵۹: چونست حال بستان ای باد نوبهاری 271غزل ۵۶۰: خبر از عیش ندارد که ندارد یاری 272غزل ۵۶۱: خوش بود یاری و یاری بر کنار سبزه زار ...273غزل ۵۶۲: دو چشم مست تو برداشت رسم هشیاری 274غزل ۵۶۳: عمری به بوی یاری کردیم انتظاری 275غزل ۵۶۴: مرا دلیست گرفتار عشق دلداری 276غزل ۵۶۵: من از تو روی نپیچم گرم بیازاری 277غزل ۵۶۶: نه تو گفتی که به جای آرم و گفتم که ن ...278غزل ۵۶۷: اگر به تحفه جانان هزار جان آری 279غزل ۵۶۸: کس از این نمک ندارد که تو ای غلام دا ...280غزل ۵۶۹: حدیث یا شکرست آن که در دهان داری 281غزل ۵۷۰: هرگز نبود سرو به بالا که تو داری 282غزل ۵۷۱: تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری 283غزل ۵۷۲: این چه رفتارست کارامیدن از من می‌بری 284غزل ۵۷۳: تو در کمند نیفتاده‌ای و معذوری 285غزل ۵۷۴: ما بی تو به دل برنزدیم آب صبوری 286غزل ۵۷۵: هر سلطنت که خواهی می‌کن که دلپذیری 287غزل ۵۷۶: اگر گلاله مشکین ز رخ براندازی 288غزل ۵۷۷: امیدوارم اگر صد رهم بیندازی 289غزل ۵۷۸: تو خود به صحبت امثال ما نپردازی 290غزل ۵۷۹: تا کی ای آتش سودا به سرم برخیزی 291غزل ۵۸۰: گر درون سوخته‌ای با تو برآرد نفسی 292غزل ۵۸۱: همی‌زنم نفس سرد بر امید کسی 293غزل ۵۸۲: یار گرفته‌ام بسی چون تو ندیده‌ام کسی 294غزل ۵۸۳: ما سپر انداختیم گر تو کمان می‌کشی 295غزل ۵۸۴: هرگز آن دل بنمیرد که تو جانش باشی 296غزل ۵۸۵: اگر تو پرده بر این زلف و رخ نمی‌پوشی 297غزل ۵۸۶: به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان ب ...298غزل ۵۸۷: به قلم راست نیاید صفت مشتاقی 299غزل ۵۸۸: عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی 300غزل ۵۸۹: دل دیوانگیم هست و سر ناباکی 301غزل ۵۹۰: عشق جانان در جهان هرگز نبودی کاشکی 302غزل ۵۹۱: سخت زیبا می‌روی یک بارگی 303غزل ۵۹۲: روی بپوش ای قمر خانگی 304غزل ۵۹۳: بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی 305غزل ۵۹۴: ترحم ذلتی یا ذا المعالی 306غزل ۵۹۵: هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی 307غزل ۵۹۶: مرا تو جان عزیزی و یار محترمی 308غزل ۵۹۷: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی 309غزل ۵۹۸: تو کدامی و چه نامی که چنین خوب خرامی 310غزل ۵۹۹: چون تنگ نباشد دل مسکین حمامی 311غزل ۶۰۰: صاحب نظر نباشد دربند نیک نامی 312غزل ۶۰۱: ای دریغا گر شبی در بر خرابت دیدمی 313غزل ۶۰۲: آسوده خاطرم که تو در خاطر منی 314غزل ۶۰۳: اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی 315غزل ۶۰۴: زنده بی دوست خفته در وطنی 316غزل ۶۰۵: سروقدی میان انجمنی 317غزل ۶۰۶: کس نگذشت در دلم تا تو به خاطر منی 318غزل ۶۰۷: من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی 319غزل ۶۰۸: ای سرو حدیقه معانی 320غزل ۶۰۹: بر آنم گر تو بازآیی که در پایت کنم ج ...321غزل ۶۱۰: بنده‌ام گر به لطف می‌خوانی 322غزل ۶۱۱: بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستا ...323غزل ۶۱۲: جمعی که تو در میان ایشانی 324غزل ۶۱۳: ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی 325غزل ۶۱۴: کبر یک سو نه اگر شاهد درویشانی 326غزل ۶۱۵: ندانمت به حقیقت که در جهان به که مان ...327غزل ۶۱۶: نگویم آب و گلست آن وجود روحانی 328غزل ۶۱۷: نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی 329غزل ۶۱۸: همه کس را تن و اندام و جمالست و جوان ...330غزل ۶۱۹: چرا به سرکشی از من عنان بگردانی 331غزل ۶۲۰: فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی 332غزل ۶۲۱: سرو ایستاده به چو تو رفتار می‌کنی 333غزل ۶۲۲: چشم رضا و مرحمت بر همه باز می‌کنی 334غزل ۶۲۳: دیدار می‌نمایی و پرهیز می‌کنی 335غزل ۶۲۴: روزی به زنخدانت گفتم به سیمینی 336غزل ۶۲۵: شبست و شاهد و شمع و شراب و شیرینی 337غزل ۶۲۶: امروز چنانی ای پری روی 338غزل ۶۲۷: خواهم اندر پایش افتادن چو گوی 339غزل ۶۲۸: تا کی روم از عشق تو شوریده به هر سوی 340غزل ۶۲۹: گلست آن یاسمن یا ماه یا روی 341غزل ۶۳۰: مرحبا ای نسیم عنبربوی 342غزل ۶۳۱: وقت آن آمد که خوش باشد کنار سبزه جوی 343غزل ۶۳۲: سرو سیمینا به صحرا می‌روی 344غزل ۶۳۳: ای باد صبحدم خبر دلستان بگوی 345غزل ۶۳۴: ای که به حسن قامتت سرو ندیده‌ام سهی 346غزل ۶۳۵: اگرم حیات بخشی و گرم هلاک خواهی 347غزل ۶۳۶: نشنیده‌ام که ماهی بر سر نهد کلاهی 348غزل ۶۳۷: ندانم از من خسته جگر چه می‌خواهی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ