به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
خفتن عاشق یکیست بر سر دیبا و خار
چون نتواند کشید دست در آغوش یار
گر دگری را شکیب هست ز دیدار دوست
من نتوانم گرفت بر سر آتش قرار
آتش آه است و دود میرودش تا به سقف
چشمه چشمست و موج میزندش بر کنار
گر تو ز ما فارغی ما به تو مستظهریم
ور تو ز ما بی نیاز ما به تو امیدوار
ای که به یاران غار مشتغلی دوستکام
غمزدهای بر درست چون سگ اصحاب غار
این همه بار احتمال میکنم و میروم
اشتر مست از نشاط گرم رود زیر بار
ما سپر انداختیم گردن تسلیم پیش
گر بکشی حاکمی ور بدهی زینهار
تیغ جفا گر زنی ضرب تو آسایشست
روی ترش گر کنی تلخ تو شیرین گوار
سعدی اگر داغ عشق در تو مؤثر شود
فخر بود بنده را داغ خداوندگار
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.