سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۲۹۵: خفتن عاشق یکیست بر سر دیبا و خار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خفتن عاشق یکیست بر سر دیبا و خار چون نتواند کشید دست در آغوش یار گر دگری را شکیب هست ز دیدار دوست من نتوانم گرفت بر سر آتش قرار آتش آه است و دود می رودش تا به سقف چشمه چشمست و موج می زندش بر کنار گر تو ز ما فارغی ما به تو مستظهریم ور تو ز ما بی نیاز ما به تو امیدوار ای که به یاران غار مشتغلی دوستکام غمزده ای بر درست چون سگ اصحاب غار این همه بار احتمال می کنم و می روم اشتر مست از نشاط گرم رود زیر بار ما سپر انداختیم گردن تسلیم پیش گر بکشی حاکمی ور بدهی زینهار تیغ جفا گر زنی ضرب تو آسایشست روی ترش گر کنی تلخ تو شیرین گوار سعدی اگر داغ عشق در تو مؤثر شود فخر بود بنده را داغ خداوندگار سعدی شیرازی