کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کس ندیده‌ست به شیرینی و لطف و نازش

    کس نبیند که نخواهد که ببیند بازش

    مطرب ما را دردیست که خوش می‌نالد

    مرغ عاشق طرب انگیز بود آوازش

    بارها در دلم آمد که بپوشم غم عشق

    آبگینه نتواند که بپوشد رازش

    مرغ پرنده اگر در قفسی پیر شود

    همچنان طبع فرامش نکند پروازش

    تا چه کردیم دگرباره که شیرین لب دوست

    به سخن باز نمی‌باشد و چشم از نازش

    من دعا گویم اگر تو همه دشنام دهی

    بنده خدمت بکند ور نکنند اعزازش

    غرق دریای غمت را رمقی بیش نماند

    آخر اکنون که بکشتی به کنار اندازش

    خون سعدی کم از آن است که دست آلایی

    ملخ آن قدر ندارد که بگیرد بازش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha