سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۲۸۳: سرمست اگر درآیی عالم به هم برآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرمست اگر درآیی عالم به هم برآید خاک وجود ما را گرد از عدم برآید گر پرتوی ز رویت در کنج خاطر افتد خلوت نشین جان را آه از حرم برآید گلدسته امیدی بر جان عاشقان نه تا ره روان غم را خار از قدم برآید گفتی به کام روزی با تو دمی برآرم آن کام برنیامد ترسم که دم برآید عاشق بگشتم ار چه دانسته بودم اول کز تخم عشقبازی شاخ ندم برآید گویند دوستانم سودا و ناله تا کی سودا ز عشق خیزد ناله ز غم برآید دل رفت و صبر و دانش ما مانده ایم و جانی ور زان که غم غم توست آن نیز هم برآید هر دم ز سوز عشقت سعدی چنان بنالد کز شعر سوزناکش دود از قلم برآید سعدی شیرازی