کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روز برآمد بلند ای پسر هوشمند

    گرم ببود آفتاب خیمه به رویش ببند

    طفل گیا شیر خورد شاخ جوان گو ببال

    ابر بهاری گریست طرف چمن گو بخند

    تا به تماشای باغ میل چرا می‌کند

    هر که به خیلش درست قامت سرو بلند

    عقل روا می‌نداشت گفتن اسرار عشق

    قوت بازوی شوق بیخ صبوری بکند

    دل که بیابان گرفت چشم ندارد به راه

    سر که صراحی کشید گوش ندارد به پند

    کشته شمشیر عشق حال نگوید که چون

    تشنه دیدار دوست راه نپرسد که چند

    هر که پسند آمدش چون تو یکی در نظر

    بس که بخواهد شنید سرزنش ناپسند

    در نظر دشمنان نوش نباشد هنی

    وز قبل دوستان نیش نباشد گزند

    این که سرش در کمند جان به دهانش رسید

    می‌نکند التفات آن که به دستش کمند

    سعدی اگر عاقلی عشق طریق تو نیست

    با کف زورآزمای پنجه نشاید فکند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha