کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سروبالایی به صحرا می‌رود

    رفتنش بین تا چه زیبا می‌رود

    تا کدامین باغ از او خرمترست

    کاو به رامش کردن آنجا می‌رود

    می‌رود در راه و در اجزای خاک

    مرده می‌گوید مسیحا می‌رود

    این چنین بیخود نرفتی سنگدل

    گر بدانستی چه بر ما می‌رود

    اهل دل را گو نگه دارید چشم

    کان پری پیکر به یغما می‌رود

    هر که را در شهر دید از مرد و زن

    دل ربود اکنون به صحرا می‌رود

    آفتاب و سرو غیرت می‌برند

    کآفتابی سروبالا می‌رود

    باغ را چندان بساط افکنده‌اند

    کآدمی بر فرش دیبا می‌رود

    عقل را با عشق زور پنجه نیست

    کار مسکین از مدارا می‌رود

    سعدیا دل در سرش کردی و رفت

    بلکه جانش نیز در پا می‌رود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha