کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فراق را دلی از سنگ سختتر باید

    مرا دلیست که با شوق بر نمی‌آید

    هنوز با همه بدعهدیت دعاگویم

    بیا و گر همه دشنام می‌دهی شاید

    اگر چه هر چه جهانت به دل خریدارند

    منت به جان بخرم تا کسی نیفزاید

    بکش چنان که توانی که بنده را نرسد

    خلاف آن چه خداوندگار فرماید

    نه زنده را به تو میلست و مهربانی و بس

    که مرده را به نسیمت روان بیاساید

    مپرس کشته شمشیر عشق را چونی

    چنان که هر که ببیند بر او ببخشاید

    پدر که چون تو جگرگوشه از خدا می‌خواست

    خبر نداشت که دیگر چه فتنه می‌زاید

    توانگرا در رحمت به روی درویشان

    مبند و گر تو ببندی خدای بگشاید

    به خون سعدی اگر تشنه‌ای حلالت باد

    تو دیر زی که مرا عمر خود نمی‌پاید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha