کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن سرو که گویند به بالای تو ماند

    هرگز قدمی پیش تو رفتن نتواند

    دنبال تو بودن گنه از جانب ما نیست

    با غمزه بگو تا دل مردم نستاند

    زنهار که چون می‌گذری بر سر مجروح

    وز وی خبرت نیست که چون می‌گذراند

    بخت آن نکند با من سرگشته که یک روز

    همخانه من باشی و همسایه نداند

    هر کاو سر پیوند تو دارد به حقیقت

    دست از همه چیز و همه کس درگسلاند

    امروز چه دانی تو که در آتش و آبم

    چون خاک شوم باد به گوشت برساند

    آنان که ندانند پریشانی مشتاق

    گویند که نالیدن بلبل به چه ماند

    گل را همه کس دست گرفتند و نخوانند

    بلبل نتوانست که فریاد نخواند

    هر ساعتی این فتنه نوخاسته از جای

    برخیزد و خلقی متحیر بنشاند

    در حسرت آنم که سر و مال به یک بار

    در دامنش افشانم و دامن نفشاند

    سعدی تو در این بند بمیری و نداند

    فریاد بکن یا بکشد یا برهاند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha