کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مجلس ما دگر امروز به بستان ماند

    عیش خلوت به تماشای گلستان ماند

    می حلالست کسی را که بود خانه بهشت

    خاصه از دست حریفی که به رضوان ماند

    خط سبز و لب لعلت به چه ماننده کنی

    من بگویم به لب چشمه حیوان ماند

    تا سر زلف پریشان تو محبوب منست

    روزگارم به سر زلف پریشان ماند

    چه کند کشته عشقت که نگوید غم دل

    تو مپندار که خون ریزی و پنهان ماند

    هر که چون موم به خورشید رخت نرم نشد

    زینهار از دل سختش که به سندان ماند

    نادر افتد که یکی دل به وصالت ندهد

    یا کسی در بلد کفر مسلمان ماند

    تو که چون برق بخندی چه غمت دارد از آنک

    من چنان زار بگریم که به باران ماند

    طعنه بر حیرت سعدی نه به انصاف زدی

    کس چنین روی نبیند که نه حیران ماند

    هر که با صورت و بالای تواش انسی نیست

    حیوانیست که بالاش به انسان ماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha