کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقی بده آن کوزه یاقوت روان را

    یاقوت چه ارزد بده آن قوت روان را

    اول پدر پیر خورد رطل دمادم

    تا مدعیان هیچ نگویند جوان را

    تا مست نباشی نبری بار غم یار

    آری شتر مست کشد بار گران را

    ای روی تو آرام دل خلق جهانی

    بی روی تو شاید که نبینند جهان را

    در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت

    حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را

    آنک عسل اندوخته دارد مگس نحل

    شهد لب شیرین تو زنبورمیان را

    زین دست که دیدار تو دل می‌برد از دست

    ترسم نبرم عاقبت از دست تو جان را

    یا تیر هلاکم بزنی بر دل مجروح

    یا جان بدهم تا بدهی تیر امان را

    وان گه که به تیرم زنی اول خبرم ده

    تا پیشترت بوسه دهم دست و کمان را

    سعدی ز فراق تو نه آن رنج کشیدست

    کز شادی وصل تو فرامش کند آن را

    ور نیز جراحت به دوا باز هم آید

    از جای جراحت نتوان برد نشان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha