کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا دست‌ها کمر نکنی بر میان دوست

    بوسی به کام دل ندهی بر دهان دوست

    دانی حیات کشته شمشیر عشق چیست

    سیبی گزیدن از رخ چون بوستان دوست

    بر ماجرای خسرو و شیرین قلم کشید

    شوری که در میان من است و میان دوست

    خصمی که تیر کافرش اندر غزا نکشت

    خونش بریخت ابروی همچون کمان دوست

    دل رفت و دیده خون شد و جان ضعیف ماند

    وآن هم برای آن که کنم جان فشان دوست

    روزی به پای مرکب تازی درافتمش

    گر کبر و ناز باز نپیچد عنان دوست

    هیهات کام من که برآید در این طلب

    این بس که نام من برود بر زبان دوست

    چون جان سپردنیست به هر صورتی که هست

    در کوی عشق خوشتر و بر آستان دوست

    با خویشتن همی‌برم این شوق تا به خاک

    وز خاک سر برآرم و پرسم نشان دوست

    فریاد مردمان همه از دست دشمن است

    فریاد سعدی از دل نامهربان دوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha