کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا تو غایت مقصودی از جهان ای دوست

    هزار جان عزیزت فدای جان ای دوست

    چنان به دام تو الفت گرفت مرغ دلم

    که یاد می‌نکند عهد آشیان ای دوست

    گرم تو در نگشایی کجا توانم رفت

    به راستان که بمیرم بر آستان ای دوست

    دلی شکسته و جانی نهاده بر کف دست

    بگو بیار که گویم بگیر هان ای دوست

    تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود

    هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست

    جفا مکن که بزرگان به خرده‌ای ز رهی

    چنین سبک ننشینند و سرگران ای دوست

    به لطف اگر بخوری خون من روا باشد

    به قهرم از نظر خویشتن مران ای دوست

    مناسب لب لعلت حدیث بایستی

    جواب تلخ بدیعست از آن دهان ای دوست

    مرا رضای تو باید نه زندگانی خویش

    اگر مراد تو قتلست وارهان ای دوست

    که گفت سعدی از آسیب عشق بگریزد

    به دوستی که غلط می‌برد گمان ای دوست

    که گر به جان رسد از دست دشمنانم کار

    ز دوستی نکنم توبه همچنان ای دوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha