کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زان گه که بر آن صورت خوبم نظر افتاد

    از صورت بی طاقتیم پرده برافتاد

    گفتیم که عقل از همه کاری به درآید

    بیچاره فروماند چو عشقش به سر افتاد

    شمشیر کشیدست نظر بر سر مردم

    چون پای بدارم که ز دستم سپر افتاد

    در سوخته پنهان نتوان داشتن آتش

    ما هیچ نگفتیم و حکایت به درافتاد

    با هر که خبر گفتم از اوصاف جمیلش

    مشتاق چنان شد که چو من بی‌خبر افتاد

    هان تا لب شیرین نستاند دلت از دست

    کان کز غم او کوه گرفت از کمر افتاد

    صاحب نظران این نفس گرم چو آتش

    دانند که در خرمن من بیشتر افتاد

    نیکم نظر افتاد بر آن منظر مطبوع

    کاول نظرم هر چه وجود از نظر افتاد

    سعدی نه حریف غم او بود ولیکن

    با رستم دستان بزند هر که درافتاد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha