کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد

    الحق آراسته خلقی و جمالی دارد

    درد دل پیش که گویم که به جز باد صبا

    کس ندانم که در آن کوی مجالی دارد

    دل چنین سخت نباشد که یکی بر سر راه

    تشنه می‌میرد و شخص آب زلالی دارد

    زندگانی نتوان گفت و حیاتی که مراست

    زنده آنست که با دوست وصالی دارد

    من به دیدار تو مشتاقم و از غیر ملول

    گر تو را از من و از غیر ملالی دارد

    مرغ بر بام تو ره دارد و من بر سر کوی

    حبذا مرغ که آخر پر و بالی دارد

    غم دل با تو نگویم که نداری غم دل

    با کسی حال توان گفت که حالی دارد

    طالب وصل تو چون مفلس و اندیشه گنج

    حاصل آنست که سودای محالی دارد

    عاقبت سر به بیابان بنهد چون سعدی

    هر که در سر هوس چون تو غزالی دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha