کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غلام آن سبک روحم که با من سر گران دارد

    جوابش تلخ و پنداری شکر زیر زبان دارد

    مرا گر دوستی با او به دوزخ می‌برد شاید

    به نقد اندر بهشتست آن که یاری مهربان دارد

    کسی را کاختیاری هست و محبوبی و مشروبی

    مراد از بخت و حظ از عمر و مقصود از جهان دارد

    برون از خوردن و خفتن حیاتی هست مردم را

    به جانان زندگانی کن بهایم نیز جان دارد

    محبت با کسی دارم کز او باخود نمی‌آیم

    چو بلبل کز نشاط گل فراغ از آشیان دارد

    نه مردی گر به شمشیر از جفای دوست برگردی

    دهل را کاندرون بادست ز انگشتی فغان دارد

    به تشویش قیامت در که یار از یار بگریزد

    محب از خاک برخیزد محبت همچنان دارد

    خوش آمد باد نوروزی به صبح از باغ پیروزی

    به بوی دوستان ماند نه بوی بوستان دارد

    یکی سر بر کنار یار و خواب صبح مستولی

    چه غم دارد ز مسکینی که سر بر آستان دارد

    چو سعدی عشق تنها باز و راحت بین و آسایش

    به تنها ملک می‌راند که منظوری نهان دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha