کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زهی رفیق که با چون تو سروبالاییست

    که از خدای بر او نعمتی و آلاییست

    هر آن که با تو دمی یافتست در همه عمر

    نیافتست اگرش بعد از آن تمناییست

    هر آن که رای تو معلوم کرد و دیگربار

    برای خود نفسی می‌زند نه بس راییست

    نه عاشقست که هر ساعتش نظر به کسی

    نه عارفست که هر روز خاطرش جاییست

    مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی

    که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست

    به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود

    به اضطرار توان بود اگر شکیباییست

    نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست

    شب فراق تو هر شب که هست یلداییست

    خلاص بخش خدایا همه اسیران را

    مگر کسی که اسیر کمند زیباییست

    حکیم بین که برآورد سر به شیدایی

    حکیم را که دل از دست رفت شیداییست

    ولیک عذر توان گفت پای سعدی را

    در این لجم چو فروشد نه اولین پاییست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha