به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
این باد بهار بوستان است
یا بوی وصال دوستان است
دل میبرد این خط نگارین
گویی خط روی دلستان است
ای مرغ به دام دل گرفتار
بازآی که وقت آشیان است
شبها من و شمع میگدازیم
این است که سوز من نهان است
گوشم همه روز از انتظارت
بر راه و نظر بر آستان است
ور بانگ مؤذنی میاید
گویم که درای کاروان است
با آن همه دشمنی که کردی
بازآی که دوستی همان است
با قوت بازوان عشقت
سرپنجهٔ صبر ناتوان است
بیزاری دوستان دمساز
تفریق میان جسم و جان است
نالیدن دردناک سعدی
بر دعوی دوستی بیان است
آتش به نی قلم درانداخت
وین حبر که میرود دخان است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.