کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را

    چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را

    سروبالای کمان ابرو اگر تیر زند

    عاشق آنست که بر دیده نهد پیکان را

    دست من گیر که بیچارگی از حد بگذشت

    سر من دار که در پای تو ریزم جان را

    کاشکی پرده برافتادی از آن منظر حسن

    تا همه خلق ببینند نگارستان را

    همه را دیده در اوصاف تو حیران ماندی

    تا دگر عیب نگویند من حیران را

    لیکن آن نقش که در روی تو من می‌بینم

    همه را دیده نباشد که ببینند آن را

    چشم گریان مرا حال بگفتم به طبیب

    گفت یک بار ببوس آن دهن خندان را

    گفتم آیا که در این درد بخواهم مردن

    که محالست که حاصل کنم این درمان را

    پنجه با ساعد سیمین نه به عقل افکندم

    غایت جهل بود مشت زدن سندان را

    سعدی از سرزنش خلق نترسد هیهات

    غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را

    سر بنه گر سر میدان ارادت داری

    ناگزیرست که گویی بود این میدان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha