کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن تویی یا سرو بستانی به رفتار آمده‌ست

    یا ملک در صورت مردم به گفتار آمده‌ست

    آن پری کز خلق پنهان بود چندین روزگار

    باز می‌بینم که در عالم پدیدار آمده‌ست

    عود می‌سوزند یا گل می‌دمد در بوستان

    دوستان یا کاروان مشک تاتار آمده‌ست

    تا مرا با نقش رویش آشنایی اوفتاد

    هر چه می‌بینم به چشمم نقش دیوار آمده‌ست

    ساربانا یک نظر در روی آن زیبا نگار

    گر به جانی می‌دهد اینک خریدار آمده‌ست

    من دگر در خانه ننشینم اسیر و دردمند

    خاصه این ساعت که گفتی گل به بازار آمده‌ست

    گر تو انکار نظر در آفرینش می‌کنی

    من همی‌گویم که چشم از بهر این کار آمده‌ست

    وه که گر من بازبینم روی یار خویش را

    مرده‌ای بینی که با دنیا دگربار آمده‌ست

    آن چه بر من می‌رود در بندت ای آرام جان

    با کسی گویم که در بندی گرفتار آمده‌ست

    نی که می‌نالد همی در مجلس آزادگان

    زان همی‌نالد که بر وی زخم بسیار آمده‌ست

    تا نپنداری که بعد از چشم خواب آلود تو

    تا برفتی خوابم اندر چشم بیدار آمده‌ست

    سعدیا گر همتی داری منال از جور یار

    تا جهان بوده‌ست جور یار بر یار آمده‌ست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha