کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را

    بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را

    هر ساعت از نو قبله‌ای با بت پرستی می‌رود

    توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را

    می با جوانان خوردنم باری تمنا می‌کند

    تا کودکان در پی فتند این پیر دردآشام را

    از مایه بیچارگی قطمیر مردم می‌شود

    ماخولیای مهتری سگ می‌کند بلعام را

    زین تنگنای خلوتم خاطر به صحرا می‌کشد

    کز بوستان باد سحر خوش می‌دهد پیغام را

    غافل مباش ار عاقلی دریاب اگر صاحب دلی

    باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را

    جایی که سرو بوستان با پای چوبین می‌چمد

    ما نیز در رقص آوریم آن سرو سیم اندام را

    دلبندم آن پیمان گسل منظور چشم آرام دل

    نی نی دلارامش مخوان کز دل ببرد آرام را

    دنیا و دین و صبر و عقل از من برفت اندر غمش

    جایی که سلطان خیمه زد غوغا نماند عام را

    باران اشکم می‌رود وز ابرم آتش می‌جهد

    با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام را

    سعدی ملامت نشنود ور جان در این سر می‌رود

    صوفی گران جانی ببر ساقی بیاور جام را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha