کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بهر سرچشمه کان آرام جان زد خرگهی آنجا
    بعشرت با می و معشوق بنشیند مهی آنجا
    نه دل آگه شود کز دیدنش چون میشود حالم
    نه از غیرت توانم دید با این آگهی آنجا
    که میداند که چونم میکشد در خلوت آن بدخو
    چو هرگز از عزیزان نیست با من همرهی آنجا
    نیازی میکنم عرض و برون میآیم از بزمش
    نخواهم تا قیامت ساختن ماتمگهی آنجا
    در آن نظاره کز هر ذره آتش در جهان افتد
    ندارد عاشق بیچاره یارای رهی آنجا
    که میداند که چون آمد برون از گلشنش عاشق
    تمنای بلندی بود و دست کوتهی آنجا
    دگر در سایه ی دیوار آن گل از چه رو آرد
    فغانی چون ندارد قیمت برگ کهی آنجا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha