به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۵۱: من بنده ی حسنی که نشانش نتوان یافت

800عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

من بنده ی حسنی که نشانش نتوان یافت
پنهان نتوان دید و عیانش نتوان یافت
گنجی که ازان کون و مکانست بفریاد
فریاد که در کون و مکانش نتوان یافت
افتاده چو دولت بکنار من درویش
آن نقد که در هیچ میانش نتوان یافت
عنقای خیالش که شکار نظر ماست
صیدیست که بی بند زبانش نتوان یافت
نزدیکتر از لب بدهانست درین باغ
آن سیب سخنگو که نشانش نتوان یافت
بلبل ز زر چهره ی گل در غلط افتاد
پنداشت که در برگ خزانش نتوان یافت
چون عاقبت درد کشان دید فغانی
دیریست که در دیر مغانش نتوان یافت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۰: بازم چراغ دل بمی ناب روشنست 2شمارهٔ ۱۵۱: من بنده ی حسنی که نشانش نتوان یاف ...3شمارهٔ ۱۵۲: خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست 4شمارهٔ ۱۵۳: در کنج محنت این دل دیوانه خوشترست 5شمارهٔ ۱۵۴: دیوانه ام مرا سخن واژگون بسست 6شمارهٔ ۱۵۵: مرا به باده نه باغ و بهار شد باعث 7شمارهٔ ۱۵۶: دو هفته ییکه حریفی درین سرای سپنج 8شمارهٔ ۱۵۷: ای از نظاره ی تو خجل آفتاب صبح 9شمارهٔ ۱۵۸: مرغ دلم به حلقه ی مویی نهاده رخ 10شمارهٔ ۱۵۹: مردم ز عیش گلشن دنیا چه دیده اند 11شمارهٔ ۱۶۰: دلم که سوخت سپند مه جمال تو باد 12شمارهٔ ۱۶۱: این باد ز طرف چمن کیست که داند 13شمارهٔ ۱۶۲: آن پریچهره که دیوانه اش اهل نظرند 14شمارهٔ ۱۶۳: هرگز این دست تهی بند نقابی نکشید 15شمارهٔ ۱۶۴: خواهم که بوسم آن لب و روهم نمیدهد 16شمارهٔ ۱۶۵: گل آمد ساقیا محبوب گلرخسار می بای ...17شمارهٔ ۱۶۶: دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود 18شمارهٔ ۱۶۷: محتسب گر بدر میکده مانع نشود 19شمارهٔ ۱۶۸: چو باشم سر بزانو مانده شب در فکر ...20شمارهٔ ۱۶۹: مقیدان تو از یاد غیر خاموشند 21شمارهٔ ۱۷۰: آنی که از تو حرف جفا می توان شنید 22شمارهٔ ۱۷۱: فراوشم شود چندان کزو بیداد می آید 23شمارهٔ ۱۷۲: آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگ ...24شمارهٔ ۱۷۳: خزان آمد گریبان را برندی چاک خواه ...25شمارهٔ ۱۷۴: بتان شهر که ترکانه باج می طلبند 26شمارهٔ ۱۷۵: آه آتشناک من بوی دل مجنون دهد 27شمارهٔ ۱۷۶: ترک من چون لاله برگ عیش در صحرا ک ...28شمارهٔ ۱۷۷: بازم بسینه عشق و جنون جوش می زند 29شمارهٔ ۱۷۸: سیمای توام در دل پر نور نگنجد 30شمارهٔ ۱۷۹: چشمم ز گرد آن کف پا یاد می کند 31شمارهٔ ۱۸۰: تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان ...32شمارهٔ ۱۸۱: از جور گلرخان دل من خوار و زار شد 33شمارهٔ ۱۸۲: تو آن گلی که مه آسمان جبین تو بوس ...34شمارهٔ ۱۸۳: گلی که از نفسش مشک ناب بگدازد 35شمارهٔ ۱۸۴: مجاوران سر کوی یار سر بخشند 36شمارهٔ ۱۸۵: مدام از کشت امیدم خس و خاشاک می ر ...37شمارهٔ ۱۸۶: پیش لبت که مرد که هم از تو جان ند ...38شمارهٔ ۱۸۷: احبابرا ادای کلام تو می کشد 39شمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من ...40شمارهٔ ۱۸۹: خزان رسید و گلستان به آن جمال نما ...41شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 42شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 43شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 44شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 45شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...46شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...47شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...48شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 49شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 50شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 51شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 52شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...53شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...54شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...55شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...56شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...57شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...58شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 59شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...60شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 61شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 62شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 63شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...64شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 65شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...66شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 67شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 68شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...69شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 70شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 71شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 72شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...73شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...74شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 75شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 76شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 77شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 78شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 79شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 80شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...81شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 82شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 83شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...84شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 85شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...86شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 87شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 88شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 89شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...90شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 91شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...92شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 93شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...94شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...95شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 96شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...97شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 98شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 99شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...100شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 101شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...102شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 103شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 104شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 105شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 106شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 107شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 108شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 109شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 110شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 111شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 112شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 113شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 114شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...115شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 116شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...117شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...118شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...119شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...120شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 121شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 122شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 123شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 124شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 125شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...126شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...127شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 128شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 129شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...130شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...131شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...132شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...133شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...134شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 135شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 136شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 137شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 138شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 139شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 140شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 141شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 142شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...143شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 144شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...145شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 146شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 147شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 148شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 149شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 150شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 151شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 152شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 153شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...154شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 155شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 156شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 157شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 158شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 159شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...160شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 161شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 162شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...163شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...164شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 165شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...166شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...167شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 168شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 169شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...170شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 171شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 172شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 173شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 174شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 175شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 176شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 177شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 178شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 179شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 180شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...181شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 182شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 183شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 184شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 185شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...186شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...187شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...188شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 189شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 190شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...191شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 192شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...193شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟194شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...195شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 196شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...197شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...198شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...199شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 200شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 201شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 202شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 203شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...204شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 205شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...206شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...207شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 208شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...209شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 210شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 211شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...212شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...213شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...214شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...215شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 216شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 217شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 218شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...219شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 220شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 221شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 222شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 223شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...224شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...225شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 226شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...227شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 228شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...229شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 230شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...231شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...232شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...233شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 234شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...235شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...236شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...237شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 238شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 239شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 240شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 241شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 242شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 243شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...244شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...245شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 246شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...247شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 248شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 249شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...250شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...251شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 252شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 253شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 254شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 255شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 256شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 257شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...258شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 259شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 260شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 261شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...262شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 263شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...264شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...265شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 266شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 267شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 268شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...269شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...270شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...271شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...272شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 273شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 274شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 275شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 276شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 277شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...278شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...279شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...280شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...281شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...282شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...283شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 284شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 285شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 286شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 287شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 288شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...289شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 290شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 291شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 292شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...293شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 294شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...295شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 296شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 297شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...298شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...299شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...300شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...301شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...302شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...303شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...304شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...305شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...306شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...307شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...308شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...309شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...310شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 311شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 312شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...313شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 314شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 315شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...316شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...317شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 318شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 319شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...320شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...321شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...322شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 323شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 324شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 325شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...326شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 327شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...328شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 329شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...330شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...331شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...332شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 333شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 334شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 335شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 336شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...337شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 338شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 339شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 340شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...341شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 342شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 343شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...344شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 345شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 346شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 347شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...348شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 349شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...350شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 351شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...352شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 353شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 354شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 355شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...356شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...357شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...358شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...359شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 360شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...361شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 362شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 363شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 364شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 365شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 366شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...367شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 368شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...369شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 370شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 371شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 372شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 373شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 374شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 375شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 376شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 377شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 378شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...379شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 380شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 381شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 382شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 383شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...384شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 385شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 386شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 387شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 388شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...389شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...390شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 391شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...392شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...393شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 394شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...395شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 396شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 397شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...398شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...399شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...400شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...401شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...402شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...403شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 404شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 405شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...406شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...407شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...408شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 409شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...410شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 411شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 412شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 413شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 414شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 415شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...416شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...417شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 418شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...419شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 420شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 421شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 422شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...423شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 424شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...425شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 426شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...427شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ