کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم
    تلخست باده بر من، نیشست انگبین هم
    می خوردن و جوانی زیبد ترا که دانی
    آداب مجلس می، کار میان زین هم
    بگذار تیغ و بستان ساغر که دور کردی
    خصم از کنار مجلس چشم بد از کمین هم
    جاه و جمال داری با مهر و ماه بنشین
    بزم آن تست و بستان می نوش و گل بچین هم
    بس نیست اینکه سوزم از رخنه ی گریبان
    صد داغ تازه دارم از چاک آستین هم
    من هم بپهلوی خود کوه ملال دارم
    باریست بر سر آن، اندوه همنشین هم
    شمشیر عشق دارد آبی که بگذراند
    کافر ز داغ عصیان، مؤمن ز درد دین هم
    آن گل بهر پیاله رنگین شود فغانی
    دل بردنش چو دیدی می خوردنش ببین هم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha